کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بوسه در آغوش ازان خودکام نتوانم گرفت
    صید خود را درمیان دام نتوانم گرفت
    بس که بی آرام گشتم از رمیدنهای او
    رام چون گردد به من، آرام نتوانم گرفت
    گر چنین خواهم به دام برگ ریز هجر ماند
    از کف قاصد، گل پیغام نتوانم گرفت
    چند بر ساقی کند شوقم گرفت بیش و کم؟
    مستیی خواهم که دیگر جام نتوانم گرفت
    بس که دورم همچو مغرب زان بت مشرق جبین
    صبح اگر ساغر دهد، تا شام نتوانم گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha