به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طغرای مشهدی

طغرای مشهدیبیت ها بر گزیده از غزل هاشمارهٔ ۵۳۶: تا توان از باغ وصلش صد گل یکدست چید - هر دو دستش را گرفتار حنا می خواستیم

880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا توان از باغ وصلش صد گل یکدست چید
هر دو دستش را گرفتار حنا می خواستیم
خواستیم آسودگی، لیکن خدا هرگز نخواست
گر خدا می خواست، ما هم از خدا می خواستیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۵: جوانی ام به جفا رفت و موسم پیری س ...2شمارهٔ ۵۳۶: تا توان از باغ وصلش صد گل یکدست چ ...3شمارهٔ ۵۳۷: دست مطرب را زآب جویبار تار ساز - ...4شمارهٔ ۵۳۸: وقت و بی وقت بخور می اگرت حوصله ا ...5شمارهٔ ۵۳۹: بی او غم پا و سر ندارم - گر جان ب ...6شمارهٔ ۵۴۰: دانسته، رو به تیغ نگاه تو آمدم - ...7شمارهٔ ۵۴۱: دلخوشی هرگز نمی افتد شگون بر اهل ...8شمارهٔ ۵۴۲: ظلمت شام غم از نور سحر می بینم - ...9شمارهٔ ۵۴۳: سرفرازیها کنم چون پای بست او شوم ...10شمارهٔ ۵۴۴: پای از جهان کشیده قراری گرفته ایم ...11شمارهٔ ۵۴۵: بی لاله رخسارت، گر سیر چمن کردم - ...12شمارهٔ ۵۴۶: داغها دارد دلم از دست بیداد فلک - ...13شمارهٔ ۵۴۷: تا تیر در کمان بود، رنگ نشان ندید ...14شمارهٔ ۵۴۸: نشوم چرا سیه رو، که چو مردمان دید ...15شمارهٔ ۵۴۹: شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم ...16شمارهٔ ۵۵۰: برگل فکنم دست رد و روی تو گیرم - ...17شمارهٔ ۵۵۱: مجروح چون کلیدیم، ما از زبان مردم ...18شمارهٔ ۵۵۲: گریه شادی ز مینای شراب آموختم - ن ...19شمارهٔ ۵۵۳: گل ز دستم رفته و من خار پیدا می ک ...20شمارهٔ ۵۵۴: تردامنی به کف داد، سرخانه حبابم - ...21شمارهٔ ۵۵۵: ز خیال دهنت تنگ شکر می گریم - یاد ...22شمارهٔ ۵۵۶: ز بهر صبر بلبل، بی تو در گلزار می ...23شمارهٔ ۵۵۷: من و آن گوشه وحدت، که ز بینایی دل ...24شمارهٔ ۵۵۸: نایب مستی شده هشیاری ام - خواب بد ...25شمارهٔ ۵۵۹: به سودای محبت، عقل ورزیدن نمی دان ...26شمارهٔ ۵۶۰: یک نیستان خنده دارد بر تنم آزادگی ...27شمارهٔ ۵۶۱: ز تاب آتش نظاره ات چو آب شوم - ز ...28شمارهٔ ۵۶۲: همچو نرگس در چمن گر میگسار افتاده ...29شمارهٔ ۵۶۳: غم و اندوه که پیمانه ده داغ دلند ...30شمارهٔ ۵۶۴: هرگز نمی گیرد کسی جز درد، بازوی م ...31شمارهٔ ۵۶۵: قبای عافیت در بر ندارم - کلاه دلخ ...32شمارهٔ ۵۶۶: سایه ام از تیره روزی، لیک در ایوا ...33شمارهٔ ۵۶۷: از بس ز پا فتاده ایام پیری ام - ن ...34شمارهٔ ۵۶۸: برآرد اشکها رنگ کبوترهای صحرایی - ...35شمارهٔ ۵۶۹: بس که رزق ما طفیلی شد ز دیوان قضا ...36شمارهٔ ۵۷۰: جز من که داده مادر دهرم ز غصه شیر ...37شمارهٔ ۵۷۱: نمی گیرد قرار آن شوخ یک دم چون صب ...38شمارهٔ ۵۷۲: خوش آنکه موج زن وصل آن نگار شوم - ...39شمارهٔ ۵۷۳: در وفا، انکار آن شوخ ستمگر می کنم ...40شمارهٔ ۵۷۴: یاد ایامی که ما هم دستگاهی داشتیم ...41شمارهٔ ۵۷۵: کار اگر چنین باشد، مزد کار ما معل ...42شمارهٔ ۵۷۶: طرب گل کرده از هر شاخ و گل چیدن ن ...43شمارهٔ ۵۷۷: چه سان منزل شناس راه دل باشم، که ...44شمارهٔ ۵۷۸: بس که در راه طلب، سرگشتگی آمد به ...45شمارهٔ ۵۷۹: تسلی بخش طفلان نیست جز نزدیکی ماد ...46شمارهٔ ۵۸۰: در عزای کوهکن از بس که بر هم خورد ...47شمارهٔ ۵۸۱: هرگز چو ریگ شیشه ساعت نشد نصیب - ...48شمارهٔ ۵۸۲: همچو طفل نوسخن، یک حرف ما مربوط ن ...49شمارهٔ ۵۸۳: نشنود از من کسی یک حرف پیش از حرف ...50شمارهٔ ۵۸۴: ندارد انتها باران اشکم - بترس از ...51شمارهٔ ۵۸۵: اگر چو آینه سر تا قدم شوی همه چشم ...52شمارهٔ ۵۸۶: عاشقان را تاب حرف مردن معشوق نیست ...53شمارهٔ ۵۸۷: برهم خورد از گفتگو، ربط به هم پیو ...54شمارهٔ ۵۸۸: نزد آنهایی که با دل کارشان افتاده ...55شمارهٔ ۵۸۹: دو بوس از لب لعل جانان گرفتن - بو ...56شمارهٔ ۵۹۰: می رود بر باد، خاکم از لگدکوب ستم ...57شمارهٔ ۵۹۱: بر سر خوان امید، قحط دم آب شد - ب ...58شمارهٔ ۵۹۲: خدایا آن صنم را مایل حسن آزمایی ک ...59شمارهٔ ۵۹۳: باشد اگر امید اثر با گریستن - کی ...60شمارهٔ ۵۹۴: بازی خور عقلم، سگ دیوانه به از من ...61شمارهٔ ۵۹۵: فلک در خورد بالا بردنت می افکند پ ...62شمارهٔ ۵۹۶: بس که بی برگیم، بعد از درگذشتن، ه ...63شمارهٔ ۵۹۷: درد مینای سپهرند همه خلق جهان - چ ...64شمارهٔ ۵۹۸: به زیر زلف تا کی رویت از عاشق نها ...65شمارهٔ ۵۹۹: پیوسته طلبکار شراب است دل من - گر ...66شمارهٔ ۶۰۰: چون باده می کند مست، ما را هوای ب ...67شمارهٔ ۶۰۱: گر باده می خری، به زر گل خرید کن ...68شمارهٔ ۶۰۲: بگذر از تحریر، بلبل! فکر تقریری ب ...69شمارهٔ ۶۰۳: در آتشم فکند که بی دود و دم نشین ...70شمارهٔ ۶۰۴: تا نخندد بر تو صد گوهرشناس - ای خ ...71شمارهٔ ۶۰۵: بس که آن گل صبحدم با آب و تاب آید ...72شمارهٔ ۶۰۶: می نماید خویش را عریان به رندان ع ...73شمارهٔ ۶۰۷: بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست ...74شمارهٔ ۶۰۸: جان من رفتی، چه سان خواهم ز هجران ...75شمارهٔ ۶۰۹: ناکامی ما بین، که به عشرتگه گیتی ...76شمارهٔ ۶۱۰: طالع برگشته کز وی می رسد ما را شک ...77شمارهٔ ۶۱۱: خنده طرب از تو، گریه و فغان از من ...78شمارهٔ ۶۱۲: گفتی عرق دوباره چو شد، تند می شود ...79شمارهٔ ۶۱۳: قدرشناس شاخ گل، قامت یار من ببین ...80شمارهٔ ۶۱۴: سر تنها روی چون جاده باید داشتن ط ...81شمارهٔ ۶۱۵: بزم بی نور است، از جام طرب می نوش ...82شمارهٔ ۶۱۶: ز بی برگی بود لبریز رونق گلستان م ...83شمارهٔ ۶۱۷: می رود از گردش گردون، چه زیبا و چ ...84شمارهٔ ۶۱۸: طلب کردم رهی از باغبان درجستن آن ...85شمارهٔ ۶۱۹: مطرب امشب دل به فکر حسن خلقش داده ...86شمارهٔ ۶۲۰: زلف شبرنگ، پریشان بر و دوش مکن - ...87شمارهٔ ۶۲۱: ز بهار برگ الوان، ز کفت حنای رنگی ...88شمارهٔ ۶۲۲: ز شوق آنکه بنشیند درو یک لحظه یار ...89شمارهٔ ۶۲۳: شد سفید از انتظارت چشم تر، بنمای ...90شمارهٔ ۶۲۴: ز چشمان او چون نخواهم نگاهی؟ - که ...91شمارهٔ ۶۲۵: ما عشقباز گریه چه دانیم خنده چیست ...92شمارهٔ ۶۲۶: بیهوده گشتیم، مهمان گردون - رزقی ...93شمارهٔ ۶۲۷: ماییم و گفتن شعر، در وصف آن گل رو ...94شمارهٔ ۶۲۸: هر چه می گویی، ز چشم عشوه پردازش ...95شمارهٔ ۶۲۹: در مدرسه عشق، به نادانی من کو؟ - ...96شمارهٔ ۶۳۰: دارم ز دیدن گل نوخیز خود، چو شمع ...97شمارهٔ ۶۳۱: دختری کز سایه رز می رمید - گشته ر ...98شمارهٔ ۶۳۲: بهر حفظ سیم و زر، کارش درشتی کردن ...99شمارهٔ ۶۳۳: ناله برگشت ز لب از فرح دیدن تو - ...100شمارهٔ ۶۳۴: کردم چو ساز گریه، بیا صد نوا شنو ...101شمارهٔ ۶۳۵: رام کسی نیست یار، کس چه بگوید به ...102شمارهٔ ۶۳۶: بدن غنچه نباشد به صفای تن او - نی ...103شمارهٔ ۶۳۷: در ته دریا، تنش از تشنگی گردید خش ...104شمارهٔ ۶۳۸: گر بلغزد بر کنار جوی هستی پای سرو ...105شمارهٔ ۶۳۹: بی برکت است چیزی، کان در شماره آی ...106شمارهٔ ۶۴۰: دلم صدره به گلشن رفته، لیکن - ز ش ...107شمارهٔ ۶۴۱: نی به میناکار دارم، نی به خم، نی ...108شمارهٔ ۶۴۲: چرخ نامرد است، اگر مردی ازو یاری ...109شمارهٔ ۶۴۳: روز جزا برآیم، ساغر به کف نهاده - ...110شمارهٔ ۶۴۴: باز بر بال و پرم گرد هوس پیچیده - ...111شمارهٔ ۶۴۵: گل قبا آرد بر ما، غنچه گردد افسر ...112شمارهٔ ۶۴۶: ز بس می روید امشب از چراغ ما گل ش ...113شمارهٔ ۶۴۷: پژمرده بود حسن بت دست رسیده - رنگ ...114شمارهٔ ۶۴۸: شیشه بیار ساقیا، از پی هم پیاله د ...115شمارهٔ ۶۴۹: دست رد بر ساغر صهبا منه - بدعتی د ...116شمارهٔ ۶۵۰: تن ما سرشته خون، دل ما چکیده غم - ...117شمارهٔ ۶۵۱: از تیرگی چه شکوه به غربت، که همچو ...118شمارهٔ ۶۵۲: ادب خاموش دارد بار شوق عشقبازان ر ...119شمارهٔ ۶۵۳: در سمن زار تنت جلوه کند نیلوفر - ...120شمارهٔ ۶۵۴: کاش عذری در گنهکاری نمی گفتم به ی ...121شمارهٔ ۶۵۵: می بکش، می ولی حکیمانه - خرد از ک ...122شمارهٔ ۶۵۶: بس که پاشید ازو ناز و نیاز از من ...123شمارهٔ ۶۵۷: به قرابه از صبوحی، قدح شراب مانده ...124شمارهٔ ۶۵۸: یارب از نسرین، چراغ لاله را پروان ...125شمارهٔ ۶۵۹: کسی که دیده ور افتاده در سرای وجو ...126شمارهٔ ۶۶۰: دلا اگر سر تعلیم من توانی داشت - ...127شمارهٔ ۶۶۱: طرح وارونی نشد در ساغرم اکنون پدی ...128شمارهٔ ۶۶۲: نیم در کسوت فقر از فلک ممنون احسا ...129شمارهٔ ۶۶۳: دوران به آب می کرد، طرح ایاغ لاله ...130شمارهٔ ۶۶۴: ساقیا لب تشنه ام، آبی چو لعل تر ب ...131شمارهٔ ۶۶۵: مردمکم داده تن به خاک نشینی - بی ...132شمارهٔ ۶۶۶: از کوه چون بزرگان، فیضی نمی تراود ...133شمارهٔ ۶۶۷: ای گشوده چشمت از هر سو در میخانه ...134شمارهٔ ۶۶۸: داغ رشک باغبان کهنه اش گل می کند ...135شمارهٔ ۶۶۹: زاهدا پیمانه ات چون پر شود از دور ...136شمارهٔ ۶۷۰: تو خود مهری، ولیکن با سیه روز غم ...137شمارهٔ ۶۷۱: چه لذت وجود مرا از جوانی؟ - که گش ...138شمارهٔ ۶۷۲: شمع است مرا حجت این حرف که بی جرم ...139شمارهٔ ۶۷۳: چشم پرخون و نگردید دل ما خالی - ب ...140شمارهٔ ۶۷۴: دلا غیر از رهی کز دیدن او می روی ...141شمارهٔ ۶۷۵: جنگ با من دارد ای دل تا طلبکارش ت ...142شمارهٔ ۶۷۶: کس چه می داند که پیمانت نمی ماند ...143شمارهٔ ۶۷۷: به آن گل می توانی همچو شبنم گشت ه ...144شمارهٔ ۶۷۸: از بس که دارم زین چمن، درد و غم آ ...145شمارهٔ ۶۷۹: صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی ...146شمارهٔ ۶۸۰: چون نمدپوش شدی، خدمت قیصر نکنی - ...147شمارهٔ ۶۸۱: نه دود است این که بر اطراف روی شم ...148شمارهٔ ۶۸۲: داد بی موجب عنانم را به دست رهزنی ...149شمارهٔ ۶۸۳: بس که هر سو رخنه دارد کلبه ام چون ...150شمارهٔ ۶۸۴: من و ذوق باده نوشی، ز ایاغ صبحگاه ...151شمارهٔ ۶۸۵: بکش ساغر پیاپی تا به رنگ ارغوان ب ...152شمارهٔ ۶۸۶: چشم مرا آب داد، تازگی روی می - رن ...153شمارهٔ ۶۸۷: پریده بلبل و مانده ست آشیان از وی ...154شمارهٔ ۶۸۸: از غم دنیا نباشد هیچ کس جان بردنی ...155شمارهٔ ۶۸۹: ز خوان صحبت یاران، چو شیشه ساعت - ...156شمارهٔ ۶۹۰: بر ما چه سان نخندد، دام و قفس ز ه ...157شمارهٔ ۶۹۱: چو یاقوت از زمین هم در وطن گر پست ...158شمارهٔ ۶۹۲: ما به جای قطره، دریا ریختیم از چش ...159شمارهٔ ۶۹۳: گفتی که در دل تو، نگشود خاطر من - ...160شمارهٔ ۶۹۴: روز و شب جام به کف دارم و محروم ش ...161شمارهٔ ۶۹۵: قتل ما بی دست و پایان را دلیری شر ...162شمارهٔ ۶۹۶: رخ لاله، زلف سنبل، لب غنچه، صوت ب ...163شمارهٔ ۶۹۷: در راه کوی جانان، منت کش بلد نیست ...164شمارهٔ ۶۹۸: چون نگرداند ورق، از بیم آه و ناله ...165شمارهٔ ۶۹۹: دلا در زیر بار آرزو بسیار می مانی ...166شمارهٔ ۷۰۰: ای که داری گله از دست فراموشی یار ...167شمارهٔ ۷۰۱: کشتی ز بی آرامی ام، آرام جان کیست ...168شمارهٔ ۷۰۲: بر دیده گذارم کف پایی که تو داری ...169شمارهٔ ۷۰۳: گر به مهر همه چون صبح برآرم نفسی ...170شمارهٔ ۷۰۴: آتشین رخسار ما شمعی ست بزم حسن را ...171شمارهٔ ۷۰۵: نخواهی داشت رنگ از سوختن هم، ای خ ...172شمارهٔ ۷۰۶: در کار معنی پروری کافتاده ناحق بر ...173شمارهٔ ۷۰۷: در کوچه زنجیر به خاکم بسپارید - ر ...174شمارهٔ ۷۰۸: قسمت ما درد بسیار است و درمان اند ...175شمارهٔ ۷۰۹: اگر با ما سیه بختان بود ماه جهانت ...176شمارهٔ ۷۱۰: چو رخ در آینه بینی، گل آرزو نکنی ...177شمارهٔ ۷۱۱: زین گونه گر شیرین بود، لعل لب نوش ...178شمارهٔ ۷۱۲: خوش آن کز یاری دوران چو مینا - بب ...179شمارهٔ ۷۱۳: دامن آرزویم پر شده از گوهر اشک - ...180شمارهٔ ۷۱۴: از گل غمها به رنگ غنچه پژمرده است ...181شمارهٔ ۷۱۵: به این بی برگی ات در برگرفتم، نرگ ...182شمارهٔ ۷۱۶: از نیک و بد کشیدیم، آزار آشنایی - ...183شمارهٔ ۷۱۷: چون ز تنهایی غربت برهانم خود را؟ ...184شمارهٔ ۷۱۸: کنم گر جان فدای کودک اشک - به خون ...185شمارهٔ ۷۱۹: بس که برگرد تو گشتم، سر من می گرد ...186شمارهٔ ۷۲۰: زندگی می آورد ای شمع، آب جوی صبح ...187شمارهٔ ۷۲۱: نه تلاش سیر گلشن، نه سر کنار جویی ...188شمارهٔ ۷۲۲: در دیار غم به غیر از کودکان اشک م ...189شمارهٔ ۷۲۳: چو آن سربسته مینایی که دارد باده ...190شمارهٔ ۷۲۴: باغبان چون نکند خنده ز بی عقلی تو ...191شمارهٔ ۷۲۵: حاصل دنیا و دین را مفت نستاند کسی ...192شمارهٔ ۷۲۶: از بس که به ما نظر نداری - در خاط ...193شمارهٔ ۷۲۷: ای چرخ ناملایم، با مردمان چه داری ...194شمارهٔ ۷۲۸: طرب می چکد از صدای صراحی - مقام ن ...195شمارهٔ ۷۲۹: شکری شود زبانم، چو به حرف من بخند ...196شمارهٔ ۷۳۰: سرکشی در صورت افتادگی زیبنده نیست ...197شمارهٔ ۷۳۱: ای روی تو سردفتر گلهای بهاری - به ...198شمارهٔ ۷۳۲: دهان غنچه، روی گل، جبین نسترن دار ...199شمارهٔ ۷۳۳: بس که از روی نزاکت بر ما می آیی - ...200شمارهٔ ۷۳۴: به ز سر رشته عقل است گر از طره خو ...201شمارهٔ ۷۳۵: تا تو رفتی، زندگی رفت از برم، باز ...202شمارهٔ ۷۳۶: دلا مخواب که در کارخانه قسمت - صف ...203شمارهٔ ۷۳۷: هر طرف صد گل سیراب نشاط است، ولی ...204شمارهٔ ۷۳۸: گشودم لب که با مطرب برآرم یک نفس ...205شمارهٔ ۷۳۹: خورشید مشت خاری ست، جایی که گل تو ...206شمارهٔ ۷۴۰: گل نورسی، ولیکن ز غرور تازگیها - ...207شمارهٔ ۷۴۱: یک سخن نشنیدم ای گل از دهان نازکت ...208شمارهٔ ۷۴۲: به زلفت می کند از آشنایی شانه همر ...209شمارهٔ ۷۴۳: قطره پیمایی ست کار ساقی بزم فلک - ...210شمارهٔ ۷۴۴: رویش چو آفتاب است، او را نمی شناس ...211شمارهٔ ۷۴۵: جوان مردم، ولیکن نه زنی دارم نه ف ...212شمارهٔ ۷۴۶: به برگ عیش رسم، گر چو نوبهار آیی ...213شمارهٔ ۷۴۷: گر نشینم، جای می گیرم به پهلوی غم ...214شمارهٔ ۷۴۸: جانا ز تو شادم به سلامی و پیامی - ...215شمارهٔ ۷۴۹: من نه ابرم، نه تو گل، بهر چه در ب ...216شمارهٔ ۷۵۰: از بس گل ناسازی ام در جیب و دامن ...217شمارهٔ ۷۵۱: بی وضو، دست به پیمانه صهبا نکنی - ...218شمارهٔ ۷۵۲: آخر این جان سبکروح ز تن خواهد رفت ...219شمارهٔ ۷۵۳: بس که گشته شیوه اسلامیان حق دشمنی ...220شمارهٔ ۷۵۴: ای که گویی فیض دارد سرزمین مصر و ...221شمارهٔ ۷۵۵: نسترن می طلبد از بدنت خوشبویی - ر ...222شمارهٔ ۷۵۶: هر دو بی مثلیم در هنگامه ناز و نی ...223شمارهٔ ۷۵۷: رزقم چو یاقوت، از تنگ بختی - خون ...224شمارهٔ ۷۵۸: در باغ گیتی، شد قسمت من - رزق معل ...225شمارهٔ ۷۵۹: سنگباران کرد شبنم بی رخ او باغ را ...226شمارهٔ ۷۶۰: چشم من سوی تو، چشم تو به سوی دگری ...227شمارهٔ ۷۶۱: ای شوخ لاله رخسار، باغ و بهار مای ...228شمارهٔ ۷۶۲: ندارد دیده ما طالع نظاره رویی - چ ...229شمارهٔ ۷۶۳: کهنه شد گلشن، ز جوی شیشه آبی نوش ...230شمارهٔ ۷۶۴: گل را نبود رونق رویی که تو داری - ...231شمارهٔ ۷۶۵: تازگیهای بهار از گل تر مستغنی ست ...232شمارهٔ ۷۶۶: غیر اگر سویت ببیند، رونپوشی، رخ ن ...233شمارهٔ ۷۶۷: صبوحی می کنم در اول شب - کنم چون ...234شمارهٔ ۷۶۸: برون رفتن چو تیر از خانه، می زیبد ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ