شیشه بیار ساقیا، از پی هم پیاله ده
زود نمی روم ز خود، باده دیرساله ده
زمزمه ریزساز را، قلقل شیشه بشنوان
دردکش خمار را، نغمه به جای ناله ده
از من بینوا مکن ننگ و ز دودمان رز
طبع مجرد مرا، دختر بی قباله ده
گردن شیشه در کفت، هست کلید رزق ما
قحطی می کشیده را، قوت سه چار ساله ده