به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طغرای مشهدی

طغرای مشهدیبیت ها بر گزیده از غزل هاشمارهٔ ۵۲۸: گویند که آزار، مکافات گناه است - ما بهر چه پیش از گنه آزار کشیدیم

850عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گویند که آزار، مکافات گناه است
ما بهر چه پیش از گنه آزار کشیدیم
درشهر وفا، کس به نگون بختی ما نیست
هر ظلم که امسال شود، پار کشیدیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۲۷: در میان هستی ما، نیستی گل کرده اس ...2شمارهٔ ۵۲۸: گویند که آزار، مکافات گناه است - ...3شمارهٔ ۵۲۹: بر سر خود جای می دادند ما را دلبر ...4شمارهٔ ۵۳۰: گرفته جان به کف، آن مهرتابان را ه ...5شمارهٔ ۵۳۱: بس که در هر سخنم صد غلط آید به زب ...6شمارهٔ ۵۳۲: مادر ایام بی مهر است و من نازک مز ...7شمارهٔ ۵۳۳: جور کنی، وفا کنم، زخم زنی، دعا کن ...8شمارهٔ ۵۳۴: برنیاوردم سری از کهنه اوراق فلک - ...9شمارهٔ ۵۳۵: جوانی ام به جفا رفت و موسم پیری س ...10شمارهٔ ۵۳۶: تا توان از باغ وصلش صد گل یکدست چ ...11شمارهٔ ۵۳۷: دست مطرب را زآب جویبار تار ساز - ...12شمارهٔ ۵۳۸: وقت و بی وقت بخور می اگرت حوصله ا ...13شمارهٔ ۵۳۹: بی او غم پا و سر ندارم - گر جان ب ...14شمارهٔ ۵۴۰: دانسته، رو به تیغ نگاه تو آمدم - ...15شمارهٔ ۵۴۱: دلخوشی هرگز نمی افتد شگون بر اهل ...16شمارهٔ ۵۴۲: ظلمت شام غم از نور سحر می بینم - ...17شمارهٔ ۵۴۳: سرفرازیها کنم چون پای بست او شوم ...18شمارهٔ ۵۴۴: پای از جهان کشیده قراری گرفته ایم ...19شمارهٔ ۵۴۵: بی لاله رخسارت، گر سیر چمن کردم - ...20شمارهٔ ۵۴۶: داغها دارد دلم از دست بیداد فلک - ...21شمارهٔ ۵۴۷: تا تیر در کمان بود، رنگ نشان ندید ...22شمارهٔ ۵۴۸: نشوم چرا سیه رو، که چو مردمان دید ...23شمارهٔ ۵۴۹: شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم ...24شمارهٔ ۵۵۰: برگل فکنم دست رد و روی تو گیرم - ...25شمارهٔ ۵۵۱: مجروح چون کلیدیم، ما از زبان مردم ...26شمارهٔ ۵۵۲: گریه شادی ز مینای شراب آموختم - ن ...27شمارهٔ ۵۵۳: گل ز دستم رفته و من خار پیدا می ک ...28شمارهٔ ۵۵۴: تردامنی به کف داد، سرخانه حبابم - ...29شمارهٔ ۵۵۵: ز خیال دهنت تنگ شکر می گریم - یاد ...30شمارهٔ ۵۵۶: ز بهر صبر بلبل، بی تو در گلزار می ...31شمارهٔ ۵۵۷: من و آن گوشه وحدت، که ز بینایی دل ...32شمارهٔ ۵۵۸: نایب مستی شده هشیاری ام - خواب بد ...33شمارهٔ ۵۵۹: به سودای محبت، عقل ورزیدن نمی دان ...34شمارهٔ ۵۶۰: یک نیستان خنده دارد بر تنم آزادگی ...35شمارهٔ ۵۶۱: ز تاب آتش نظاره ات چو آب شوم - ز ...36شمارهٔ ۵۶۲: همچو نرگس در چمن گر میگسار افتاده ...37شمارهٔ ۵۶۳: غم و اندوه که پیمانه ده داغ دلند ...38شمارهٔ ۵۶۴: هرگز نمی گیرد کسی جز درد، بازوی م ...39شمارهٔ ۵۶۵: قبای عافیت در بر ندارم - کلاه دلخ ...40شمارهٔ ۵۶۶: سایه ام از تیره روزی، لیک در ایوا ...41شمارهٔ ۵۶۷: از بس ز پا فتاده ایام پیری ام - ن ...42شمارهٔ ۵۶۸: برآرد اشکها رنگ کبوترهای صحرایی - ...43شمارهٔ ۵۶۹: بس که رزق ما طفیلی شد ز دیوان قضا ...44شمارهٔ ۵۷۰: جز من که داده مادر دهرم ز غصه شیر ...45شمارهٔ ۵۷۱: نمی گیرد قرار آن شوخ یک دم چون صب ...46شمارهٔ ۵۷۲: خوش آنکه موج زن وصل آن نگار شوم - ...47شمارهٔ ۵۷۳: در وفا، انکار آن شوخ ستمگر می کنم ...48شمارهٔ ۵۷۴: یاد ایامی که ما هم دستگاهی داشتیم ...49شمارهٔ ۵۷۵: کار اگر چنین باشد، مزد کار ما معل ...50شمارهٔ ۵۷۶: طرب گل کرده از هر شاخ و گل چیدن ن ...51شمارهٔ ۵۷۷: چه سان منزل شناس راه دل باشم، که ...52شمارهٔ ۵۷۸: بس که در راه طلب، سرگشتگی آمد به ...53شمارهٔ ۵۷۹: تسلی بخش طفلان نیست جز نزدیکی ماد ...54شمارهٔ ۵۸۰: در عزای کوهکن از بس که بر هم خورد ...55شمارهٔ ۵۸۱: هرگز چو ریگ شیشه ساعت نشد نصیب - ...56شمارهٔ ۵۸۲: همچو طفل نوسخن، یک حرف ما مربوط ن ...57شمارهٔ ۵۸۳: نشنود از من کسی یک حرف پیش از حرف ...58شمارهٔ ۵۸۴: ندارد انتها باران اشکم - بترس از ...59شمارهٔ ۵۸۵: اگر چو آینه سر تا قدم شوی همه چشم ...60شمارهٔ ۵۸۶: عاشقان را تاب حرف مردن معشوق نیست ...61شمارهٔ ۵۸۷: برهم خورد از گفتگو، ربط به هم پیو ...62شمارهٔ ۵۸۸: نزد آنهایی که با دل کارشان افتاده ...63شمارهٔ ۵۸۹: دو بوس از لب لعل جانان گرفتن - بو ...64شمارهٔ ۵۹۰: می رود بر باد، خاکم از لگدکوب ستم ...65شمارهٔ ۵۹۱: بر سر خوان امید، قحط دم آب شد - ب ...66شمارهٔ ۵۹۲: خدایا آن صنم را مایل حسن آزمایی ک ...67شمارهٔ ۵۹۳: باشد اگر امید اثر با گریستن - کی ...68شمارهٔ ۵۹۴: بازی خور عقلم، سگ دیوانه به از من ...69شمارهٔ ۵۹۵: فلک در خورد بالا بردنت می افکند پ ...70شمارهٔ ۵۹۶: بس که بی برگیم، بعد از درگذشتن، ه ...71شمارهٔ ۵۹۷: درد مینای سپهرند همه خلق جهان - چ ...72شمارهٔ ۵۹۸: به زیر زلف تا کی رویت از عاشق نها ...73شمارهٔ ۵۹۹: پیوسته طلبکار شراب است دل من - گر ...74شمارهٔ ۶۰۰: چون باده می کند مست، ما را هوای ب ...75شمارهٔ ۶۰۱: گر باده می خری، به زر گل خرید کن ...76شمارهٔ ۶۰۲: بگذر از تحریر، بلبل! فکر تقریری ب ...77شمارهٔ ۶۰۳: در آتشم فکند که بی دود و دم نشین ...78شمارهٔ ۶۰۴: تا نخندد بر تو صد گوهرشناس - ای خ ...79شمارهٔ ۶۰۵: بس که آن گل صبحدم با آب و تاب آید ...80شمارهٔ ۶۰۶: می نماید خویش را عریان به رندان ع ...81شمارهٔ ۶۰۷: بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست ...82شمارهٔ ۶۰۸: جان من رفتی، چه سان خواهم ز هجران ...83شمارهٔ ۶۰۹: ناکامی ما بین، که به عشرتگه گیتی ...84شمارهٔ ۶۱۰: طالع برگشته کز وی می رسد ما را شک ...85شمارهٔ ۶۱۱: خنده طرب از تو، گریه و فغان از من ...86شمارهٔ ۶۱۲: گفتی عرق دوباره چو شد، تند می شود ...87شمارهٔ ۶۱۳: قدرشناس شاخ گل، قامت یار من ببین ...88شمارهٔ ۶۱۴: سر تنها روی چون جاده باید داشتن ط ...89شمارهٔ ۶۱۵: بزم بی نور است، از جام طرب می نوش ...90شمارهٔ ۶۱۶: ز بی برگی بود لبریز رونق گلستان م ...91شمارهٔ ۶۱۷: می رود از گردش گردون، چه زیبا و چ ...92شمارهٔ ۶۱۸: طلب کردم رهی از باغبان درجستن آن ...93شمارهٔ ۶۱۹: مطرب امشب دل به فکر حسن خلقش داده ...94شمارهٔ ۶۲۰: زلف شبرنگ، پریشان بر و دوش مکن - ...95شمارهٔ ۶۲۱: ز بهار برگ الوان، ز کفت حنای رنگی ...96شمارهٔ ۶۲۲: ز شوق آنکه بنشیند درو یک لحظه یار ...97شمارهٔ ۶۲۳: شد سفید از انتظارت چشم تر، بنمای ...98شمارهٔ ۶۲۴: ز چشمان او چون نخواهم نگاهی؟ - که ...99شمارهٔ ۶۲۵: ما عشقباز گریه چه دانیم خنده چیست ...100شمارهٔ ۶۲۶: بیهوده گشتیم، مهمان گردون - رزقی ...101شمارهٔ ۶۲۷: ماییم و گفتن شعر، در وصف آن گل رو ...102شمارهٔ ۶۲۸: هر چه می گویی، ز چشم عشوه پردازش ...103شمارهٔ ۶۲۹: در مدرسه عشق، به نادانی من کو؟ - ...104شمارهٔ ۶۳۰: دارم ز دیدن گل نوخیز خود، چو شمع ...105شمارهٔ ۶۳۱: دختری کز سایه رز می رمید - گشته ر ...106شمارهٔ ۶۳۲: بهر حفظ سیم و زر، کارش درشتی کردن ...107شمارهٔ ۶۳۳: ناله برگشت ز لب از فرح دیدن تو - ...108شمارهٔ ۶۳۴: کردم چو ساز گریه، بیا صد نوا شنو ...109شمارهٔ ۶۳۵: رام کسی نیست یار، کس چه بگوید به ...110شمارهٔ ۶۳۶: بدن غنچه نباشد به صفای تن او - نی ...111شمارهٔ ۶۳۷: در ته دریا، تنش از تشنگی گردید خش ...112شمارهٔ ۶۳۸: گر بلغزد بر کنار جوی هستی پای سرو ...113شمارهٔ ۶۳۹: بی برکت است چیزی، کان در شماره آی ...114شمارهٔ ۶۴۰: دلم صدره به گلشن رفته، لیکن - ز ش ...115شمارهٔ ۶۴۱: نی به میناکار دارم، نی به خم، نی ...116شمارهٔ ۶۴۲: چرخ نامرد است، اگر مردی ازو یاری ...117شمارهٔ ۶۴۳: روز جزا برآیم، ساغر به کف نهاده - ...118شمارهٔ ۶۴۴: باز بر بال و پرم گرد هوس پیچیده - ...119شمارهٔ ۶۴۵: گل قبا آرد بر ما، غنچه گردد افسر ...120شمارهٔ ۶۴۶: ز بس می روید امشب از چراغ ما گل ش ...121شمارهٔ ۶۴۷: پژمرده بود حسن بت دست رسیده - رنگ ...122شمارهٔ ۶۴۸: شیشه بیار ساقیا، از پی هم پیاله د ...123شمارهٔ ۶۴۹: دست رد بر ساغر صهبا منه - بدعتی د ...124شمارهٔ ۶۵۰: تن ما سرشته خون، دل ما چکیده غم - ...125شمارهٔ ۶۵۱: از تیرگی چه شکوه به غربت، که همچو ...126شمارهٔ ۶۵۲: ادب خاموش دارد بار شوق عشقبازان ر ...127شمارهٔ ۶۵۳: در سمن زار تنت جلوه کند نیلوفر - ...128شمارهٔ ۶۵۴: کاش عذری در گنهکاری نمی گفتم به ی ...129شمارهٔ ۶۵۵: می بکش، می ولی حکیمانه - خرد از ک ...130شمارهٔ ۶۵۶: بس که پاشید ازو ناز و نیاز از من ...131شمارهٔ ۶۵۷: به قرابه از صبوحی، قدح شراب مانده ...132شمارهٔ ۶۵۸: یارب از نسرین، چراغ لاله را پروان ...133شمارهٔ ۶۵۹: کسی که دیده ور افتاده در سرای وجو ...134شمارهٔ ۶۶۰: دلا اگر سر تعلیم من توانی داشت - ...135شمارهٔ ۶۶۱: طرح وارونی نشد در ساغرم اکنون پدی ...136شمارهٔ ۶۶۲: نیم در کسوت فقر از فلک ممنون احسا ...137شمارهٔ ۶۶۳: دوران به آب می کرد، طرح ایاغ لاله ...138شمارهٔ ۶۶۴: ساقیا لب تشنه ام، آبی چو لعل تر ب ...139شمارهٔ ۶۶۵: مردمکم داده تن به خاک نشینی - بی ...140شمارهٔ ۶۶۶: از کوه چون بزرگان، فیضی نمی تراود ...141شمارهٔ ۶۶۷: ای گشوده چشمت از هر سو در میخانه ...142شمارهٔ ۶۶۸: داغ رشک باغبان کهنه اش گل می کند ...143شمارهٔ ۶۶۹: زاهدا پیمانه ات چون پر شود از دور ...144شمارهٔ ۶۷۰: تو خود مهری، ولیکن با سیه روز غم ...145شمارهٔ ۶۷۱: چه لذت وجود مرا از جوانی؟ - که گش ...146شمارهٔ ۶۷۲: شمع است مرا حجت این حرف که بی جرم ...147شمارهٔ ۶۷۳: چشم پرخون و نگردید دل ما خالی - ب ...148شمارهٔ ۶۷۴: دلا غیر از رهی کز دیدن او می روی ...149شمارهٔ ۶۷۵: جنگ با من دارد ای دل تا طلبکارش ت ...150شمارهٔ ۶۷۶: کس چه می داند که پیمانت نمی ماند ...151شمارهٔ ۶۷۷: به آن گل می توانی همچو شبنم گشت ه ...152شمارهٔ ۶۷۸: از بس که دارم زین چمن، درد و غم آ ...153شمارهٔ ۶۷۹: صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی ...154شمارهٔ ۶۸۰: چون نمدپوش شدی، خدمت قیصر نکنی - ...155شمارهٔ ۶۸۱: نه دود است این که بر اطراف روی شم ...156شمارهٔ ۶۸۲: داد بی موجب عنانم را به دست رهزنی ...157شمارهٔ ۶۸۳: بس که هر سو رخنه دارد کلبه ام چون ...158شمارهٔ ۶۸۴: من و ذوق باده نوشی، ز ایاغ صبحگاه ...159شمارهٔ ۶۸۵: بکش ساغر پیاپی تا به رنگ ارغوان ب ...160شمارهٔ ۶۸۶: چشم مرا آب داد، تازگی روی می - رن ...161شمارهٔ ۶۸۷: پریده بلبل و مانده ست آشیان از وی ...162شمارهٔ ۶۸۸: از غم دنیا نباشد هیچ کس جان بردنی ...163شمارهٔ ۶۸۹: ز خوان صحبت یاران، چو شیشه ساعت - ...164شمارهٔ ۶۹۰: بر ما چه سان نخندد، دام و قفس ز ه ...165شمارهٔ ۶۹۱: چو یاقوت از زمین هم در وطن گر پست ...166شمارهٔ ۶۹۲: ما به جای قطره، دریا ریختیم از چش ...167شمارهٔ ۶۹۳: گفتی که در دل تو، نگشود خاطر من - ...168شمارهٔ ۶۹۴: روز و شب جام به کف دارم و محروم ش ...169شمارهٔ ۶۹۵: قتل ما بی دست و پایان را دلیری شر ...170شمارهٔ ۶۹۶: رخ لاله، زلف سنبل، لب غنچه، صوت ب ...171شمارهٔ ۶۹۷: در راه کوی جانان، منت کش بلد نیست ...172شمارهٔ ۶۹۸: چون نگرداند ورق، از بیم آه و ناله ...173شمارهٔ ۶۹۹: دلا در زیر بار آرزو بسیار می مانی ...174شمارهٔ ۷۰۰: ای که داری گله از دست فراموشی یار ...175شمارهٔ ۷۰۱: کشتی ز بی آرامی ام، آرام جان کیست ...176شمارهٔ ۷۰۲: بر دیده گذارم کف پایی که تو داری ...177شمارهٔ ۷۰۳: گر به مهر همه چون صبح برآرم نفسی ...178شمارهٔ ۷۰۴: آتشین رخسار ما شمعی ست بزم حسن را ...179شمارهٔ ۷۰۵: نخواهی داشت رنگ از سوختن هم، ای خ ...180شمارهٔ ۷۰۶: در کار معنی پروری کافتاده ناحق بر ...181شمارهٔ ۷۰۷: در کوچه زنجیر به خاکم بسپارید - ر ...182شمارهٔ ۷۰۸: قسمت ما درد بسیار است و درمان اند ...183شمارهٔ ۷۰۹: اگر با ما سیه بختان بود ماه جهانت ...184شمارهٔ ۷۱۰: چو رخ در آینه بینی، گل آرزو نکنی ...185شمارهٔ ۷۱۱: زین گونه گر شیرین بود، لعل لب نوش ...186شمارهٔ ۷۱۲: خوش آن کز یاری دوران چو مینا - بب ...187شمارهٔ ۷۱۳: دامن آرزویم پر شده از گوهر اشک - ...188شمارهٔ ۷۱۴: از گل غمها به رنگ غنچه پژمرده است ...189شمارهٔ ۷۱۵: به این بی برگی ات در برگرفتم، نرگ ...190شمارهٔ ۷۱۶: از نیک و بد کشیدیم، آزار آشنایی - ...191شمارهٔ ۷۱۷: چون ز تنهایی غربت برهانم خود را؟ ...192شمارهٔ ۷۱۸: کنم گر جان فدای کودک اشک - به خون ...193شمارهٔ ۷۱۹: بس که برگرد تو گشتم، سر من می گرد ...194شمارهٔ ۷۲۰: زندگی می آورد ای شمع، آب جوی صبح ...195شمارهٔ ۷۲۱: نه تلاش سیر گلشن، نه سر کنار جویی ...196شمارهٔ ۷۲۲: در دیار غم به غیر از کودکان اشک م ...197شمارهٔ ۷۲۳: چو آن سربسته مینایی که دارد باده ...198شمارهٔ ۷۲۴: باغبان چون نکند خنده ز بی عقلی تو ...199شمارهٔ ۷۲۵: حاصل دنیا و دین را مفت نستاند کسی ...200شمارهٔ ۷۲۶: از بس که به ما نظر نداری - در خاط ...201شمارهٔ ۷۲۷: ای چرخ ناملایم، با مردمان چه داری ...202شمارهٔ ۷۲۸: طرب می چکد از صدای صراحی - مقام ن ...203شمارهٔ ۷۲۹: شکری شود زبانم، چو به حرف من بخند ...204شمارهٔ ۷۳۰: سرکشی در صورت افتادگی زیبنده نیست ...205شمارهٔ ۷۳۱: ای روی تو سردفتر گلهای بهاری - به ...206شمارهٔ ۷۳۲: دهان غنچه، روی گل، جبین نسترن دار ...207شمارهٔ ۷۳۳: بس که از روی نزاکت بر ما می آیی - ...208شمارهٔ ۷۳۴: به ز سر رشته عقل است گر از طره خو ...209شمارهٔ ۷۳۵: تا تو رفتی، زندگی رفت از برم، باز ...210شمارهٔ ۷۳۶: دلا مخواب که در کارخانه قسمت - صف ...211شمارهٔ ۷۳۷: هر طرف صد گل سیراب نشاط است، ولی ...212شمارهٔ ۷۳۸: گشودم لب که با مطرب برآرم یک نفس ...213شمارهٔ ۷۳۹: خورشید مشت خاری ست، جایی که گل تو ...214شمارهٔ ۷۴۰: گل نورسی، ولیکن ز غرور تازگیها - ...215شمارهٔ ۷۴۱: یک سخن نشنیدم ای گل از دهان نازکت ...216شمارهٔ ۷۴۲: به زلفت می کند از آشنایی شانه همر ...217شمارهٔ ۷۴۳: قطره پیمایی ست کار ساقی بزم فلک - ...218شمارهٔ ۷۴۴: رویش چو آفتاب است، او را نمی شناس ...219شمارهٔ ۷۴۵: جوان مردم، ولیکن نه زنی دارم نه ف ...220شمارهٔ ۷۴۶: به برگ عیش رسم، گر چو نوبهار آیی ...221شمارهٔ ۷۴۷: گر نشینم، جای می گیرم به پهلوی غم ...222شمارهٔ ۷۴۸: جانا ز تو شادم به سلامی و پیامی - ...223شمارهٔ ۷۴۹: من نه ابرم، نه تو گل، بهر چه در ب ...224شمارهٔ ۷۵۰: از بس گل ناسازی ام در جیب و دامن ...225شمارهٔ ۷۵۱: بی وضو، دست به پیمانه صهبا نکنی - ...226شمارهٔ ۷۵۲: آخر این جان سبکروح ز تن خواهد رفت ...227شمارهٔ ۷۵۳: بس که گشته شیوه اسلامیان حق دشمنی ...228شمارهٔ ۷۵۴: ای که گویی فیض دارد سرزمین مصر و ...229شمارهٔ ۷۵۵: نسترن می طلبد از بدنت خوشبویی - ر ...230شمارهٔ ۷۵۶: هر دو بی مثلیم در هنگامه ناز و نی ...231شمارهٔ ۷۵۷: رزقم چو یاقوت، از تنگ بختی - خون ...232شمارهٔ ۷۵۸: در باغ گیتی، شد قسمت من - رزق معل ...233شمارهٔ ۷۵۹: سنگباران کرد شبنم بی رخ او باغ را ...234شمارهٔ ۷۶۰: چشم من سوی تو، چشم تو به سوی دگری ...235شمارهٔ ۷۶۱: ای شوخ لاله رخسار، باغ و بهار مای ...236شمارهٔ ۷۶۲: ندارد دیده ما طالع نظاره رویی - چ ...237شمارهٔ ۷۶۳: کهنه شد گلشن، ز جوی شیشه آبی نوش ...238شمارهٔ ۷۶۴: گل را نبود رونق رویی که تو داری - ...239شمارهٔ ۷۶۵: تازگیهای بهار از گل تر مستغنی ست ...240شمارهٔ ۷۶۶: غیر اگر سویت ببیند، رونپوشی، رخ ن ...241شمارهٔ ۷۶۷: صبوحی می کنم در اول شب - کنم چون ...242شمارهٔ ۷۶۸: برون رفتن چو تیر از خانه، می زیبد ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ