به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طغرای مشهدی

طغرای مشهدیبیت ها بر گزیده از غزل هاشمارهٔ ۵۳۳: جور کنی، وفا کنم، زخم زنی، دعا کنم - چون به دل تو جا کنم، باش ببین چها کنم

810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جور کنی، وفا کنم، زخم زنی، دعا کنم
چون به دل تو جا کنم، باش ببین چها کنم
تو می صاف و من سبو، بی تو مرا نه رنگ و بو
از تو شوم چو کامجو، ره به نشاط واکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۲: مادر ایام بی مهر است و من نازک مز ...2شمارهٔ ۵۳۳: جور کنی، وفا کنم، زخم زنی، دعا کن ...3شمارهٔ ۵۳۴: برنیاوردم سری از کهنه اوراق فلک - ...4شمارهٔ ۵۳۵: جوانی ام به جفا رفت و موسم پیری س ...5شمارهٔ ۵۳۶: تا توان از باغ وصلش صد گل یکدست چ ...6شمارهٔ ۵۳۷: دست مطرب را زآب جویبار تار ساز - ...7شمارهٔ ۵۳۸: وقت و بی وقت بخور می اگرت حوصله ا ...8شمارهٔ ۵۳۹: بی او غم پا و سر ندارم - گر جان ب ...9شمارهٔ ۵۴۰: دانسته، رو به تیغ نگاه تو آمدم - ...10شمارهٔ ۵۴۱: دلخوشی هرگز نمی افتد شگون بر اهل ...11شمارهٔ ۵۴۲: ظلمت شام غم از نور سحر می بینم - ...12شمارهٔ ۵۴۳: سرفرازیها کنم چون پای بست او شوم ...13شمارهٔ ۵۴۴: پای از جهان کشیده قراری گرفته ایم ...14شمارهٔ ۵۴۵: بی لاله رخسارت، گر سیر چمن کردم - ...15شمارهٔ ۵۴۶: داغها دارد دلم از دست بیداد فلک - ...16شمارهٔ ۵۴۷: تا تیر در کمان بود، رنگ نشان ندید ...17شمارهٔ ۵۴۸: نشوم چرا سیه رو، که چو مردمان دید ...18شمارهٔ ۵۴۹: شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم ...19شمارهٔ ۵۵۰: برگل فکنم دست رد و روی تو گیرم - ...20شمارهٔ ۵۵۱: مجروح چون کلیدیم، ما از زبان مردم ...21شمارهٔ ۵۵۲: گریه شادی ز مینای شراب آموختم - ن ...22شمارهٔ ۵۵۳: گل ز دستم رفته و من خار پیدا می ک ...23شمارهٔ ۵۵۴: تردامنی به کف داد، سرخانه حبابم - ...24شمارهٔ ۵۵۵: ز خیال دهنت تنگ شکر می گریم - یاد ...25شمارهٔ ۵۵۶: ز بهر صبر بلبل، بی تو در گلزار می ...26شمارهٔ ۵۵۷: من و آن گوشه وحدت، که ز بینایی دل ...27شمارهٔ ۵۵۸: نایب مستی شده هشیاری ام - خواب بد ...28شمارهٔ ۵۵۹: به سودای محبت، عقل ورزیدن نمی دان ...29شمارهٔ ۵۶۰: یک نیستان خنده دارد بر تنم آزادگی ...30شمارهٔ ۵۶۱: ز تاب آتش نظاره ات چو آب شوم - ز ...31شمارهٔ ۵۶۲: همچو نرگس در چمن گر میگسار افتاده ...32شمارهٔ ۵۶۳: غم و اندوه که پیمانه ده داغ دلند ...33شمارهٔ ۵۶۴: هرگز نمی گیرد کسی جز درد، بازوی م ...34شمارهٔ ۵۶۵: قبای عافیت در بر ندارم - کلاه دلخ ...35شمارهٔ ۵۶۶: سایه ام از تیره روزی، لیک در ایوا ...36شمارهٔ ۵۶۷: از بس ز پا فتاده ایام پیری ام - ن ...37شمارهٔ ۵۶۸: برآرد اشکها رنگ کبوترهای صحرایی - ...38شمارهٔ ۵۶۹: بس که رزق ما طفیلی شد ز دیوان قضا ...39شمارهٔ ۵۷۰: جز من که داده مادر دهرم ز غصه شیر ...40شمارهٔ ۵۷۱: نمی گیرد قرار آن شوخ یک دم چون صب ...41شمارهٔ ۵۷۲: خوش آنکه موج زن وصل آن نگار شوم - ...42شمارهٔ ۵۷۳: در وفا، انکار آن شوخ ستمگر می کنم ...43شمارهٔ ۵۷۴: یاد ایامی که ما هم دستگاهی داشتیم ...44شمارهٔ ۵۷۵: کار اگر چنین باشد، مزد کار ما معل ...45شمارهٔ ۵۷۶: طرب گل کرده از هر شاخ و گل چیدن ن ...46شمارهٔ ۵۷۷: چه سان منزل شناس راه دل باشم، که ...47شمارهٔ ۵۷۸: بس که در راه طلب، سرگشتگی آمد به ...48شمارهٔ ۵۷۹: تسلی بخش طفلان نیست جز نزدیکی ماد ...49شمارهٔ ۵۸۰: در عزای کوهکن از بس که بر هم خورد ...50شمارهٔ ۵۸۱: هرگز چو ریگ شیشه ساعت نشد نصیب - ...51شمارهٔ ۵۸۲: همچو طفل نوسخن، یک حرف ما مربوط ن ...52شمارهٔ ۵۸۳: نشنود از من کسی یک حرف پیش از حرف ...53شمارهٔ ۵۸۴: ندارد انتها باران اشکم - بترس از ...54شمارهٔ ۵۸۵: اگر چو آینه سر تا قدم شوی همه چشم ...55شمارهٔ ۵۸۶: عاشقان را تاب حرف مردن معشوق نیست ...56شمارهٔ ۵۸۷: برهم خورد از گفتگو، ربط به هم پیو ...57شمارهٔ ۵۸۸: نزد آنهایی که با دل کارشان افتاده ...58شمارهٔ ۵۸۹: دو بوس از لب لعل جانان گرفتن - بو ...59شمارهٔ ۵۹۰: می رود بر باد، خاکم از لگدکوب ستم ...60شمارهٔ ۵۹۱: بر سر خوان امید، قحط دم آب شد - ب ...61شمارهٔ ۵۹۲: خدایا آن صنم را مایل حسن آزمایی ک ...62شمارهٔ ۵۹۳: باشد اگر امید اثر با گریستن - کی ...63شمارهٔ ۵۹۴: بازی خور عقلم، سگ دیوانه به از من ...64شمارهٔ ۵۹۵: فلک در خورد بالا بردنت می افکند پ ...65شمارهٔ ۵۹۶: بس که بی برگیم، بعد از درگذشتن، ه ...66شمارهٔ ۵۹۷: درد مینای سپهرند همه خلق جهان - چ ...67شمارهٔ ۵۹۸: به زیر زلف تا کی رویت از عاشق نها ...68شمارهٔ ۵۹۹: پیوسته طلبکار شراب است دل من - گر ...69شمارهٔ ۶۰۰: چون باده می کند مست، ما را هوای ب ...70شمارهٔ ۶۰۱: گر باده می خری، به زر گل خرید کن ...71شمارهٔ ۶۰۲: بگذر از تحریر، بلبل! فکر تقریری ب ...72شمارهٔ ۶۰۳: در آتشم فکند که بی دود و دم نشین ...73شمارهٔ ۶۰۴: تا نخندد بر تو صد گوهرشناس - ای خ ...74شمارهٔ ۶۰۵: بس که آن گل صبحدم با آب و تاب آید ...75شمارهٔ ۶۰۶: می نماید خویش را عریان به رندان ع ...76شمارهٔ ۶۰۷: بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست ...77شمارهٔ ۶۰۸: جان من رفتی، چه سان خواهم ز هجران ...78شمارهٔ ۶۰۹: ناکامی ما بین، که به عشرتگه گیتی ...79شمارهٔ ۶۱۰: طالع برگشته کز وی می رسد ما را شک ...80شمارهٔ ۶۱۱: خنده طرب از تو، گریه و فغان از من ...81شمارهٔ ۶۱۲: گفتی عرق دوباره چو شد، تند می شود ...82شمارهٔ ۶۱۳: قدرشناس شاخ گل، قامت یار من ببین ...83شمارهٔ ۶۱۴: سر تنها روی چون جاده باید داشتن ط ...84شمارهٔ ۶۱۵: بزم بی نور است، از جام طرب می نوش ...85شمارهٔ ۶۱۶: ز بی برگی بود لبریز رونق گلستان م ...86شمارهٔ ۶۱۷: می رود از گردش گردون، چه زیبا و چ ...87شمارهٔ ۶۱۸: طلب کردم رهی از باغبان درجستن آن ...88شمارهٔ ۶۱۹: مطرب امشب دل به فکر حسن خلقش داده ...89شمارهٔ ۶۲۰: زلف شبرنگ، پریشان بر و دوش مکن - ...90شمارهٔ ۶۲۱: ز بهار برگ الوان، ز کفت حنای رنگی ...91شمارهٔ ۶۲۲: ز شوق آنکه بنشیند درو یک لحظه یار ...92شمارهٔ ۶۲۳: شد سفید از انتظارت چشم تر، بنمای ...93شمارهٔ ۶۲۴: ز چشمان او چون نخواهم نگاهی؟ - که ...94شمارهٔ ۶۲۵: ما عشقباز گریه چه دانیم خنده چیست ...95شمارهٔ ۶۲۶: بیهوده گشتیم، مهمان گردون - رزقی ...96شمارهٔ ۶۲۷: ماییم و گفتن شعر، در وصف آن گل رو ...97شمارهٔ ۶۲۸: هر چه می گویی، ز چشم عشوه پردازش ...98شمارهٔ ۶۲۹: در مدرسه عشق، به نادانی من کو؟ - ...99شمارهٔ ۶۳۰: دارم ز دیدن گل نوخیز خود، چو شمع ...100شمارهٔ ۶۳۱: دختری کز سایه رز می رمید - گشته ر ...101شمارهٔ ۶۳۲: بهر حفظ سیم و زر، کارش درشتی کردن ...102شمارهٔ ۶۳۳: ناله برگشت ز لب از فرح دیدن تو - ...103شمارهٔ ۶۳۴: کردم چو ساز گریه، بیا صد نوا شنو ...104شمارهٔ ۶۳۵: رام کسی نیست یار، کس چه بگوید به ...105شمارهٔ ۶۳۶: بدن غنچه نباشد به صفای تن او - نی ...106شمارهٔ ۶۳۷: در ته دریا، تنش از تشنگی گردید خش ...107شمارهٔ ۶۳۸: گر بلغزد بر کنار جوی هستی پای سرو ...108شمارهٔ ۶۳۹: بی برکت است چیزی، کان در شماره آی ...109شمارهٔ ۶۴۰: دلم صدره به گلشن رفته، لیکن - ز ش ...110شمارهٔ ۶۴۱: نی به میناکار دارم، نی به خم، نی ...111شمارهٔ ۶۴۲: چرخ نامرد است، اگر مردی ازو یاری ...112شمارهٔ ۶۴۳: روز جزا برآیم، ساغر به کف نهاده - ...113شمارهٔ ۶۴۴: باز بر بال و پرم گرد هوس پیچیده - ...114شمارهٔ ۶۴۵: گل قبا آرد بر ما، غنچه گردد افسر ...115شمارهٔ ۶۴۶: ز بس می روید امشب از چراغ ما گل ش ...116شمارهٔ ۶۴۷: پژمرده بود حسن بت دست رسیده - رنگ ...117شمارهٔ ۶۴۸: شیشه بیار ساقیا، از پی هم پیاله د ...118شمارهٔ ۶۴۹: دست رد بر ساغر صهبا منه - بدعتی د ...119شمارهٔ ۶۵۰: تن ما سرشته خون، دل ما چکیده غم - ...120شمارهٔ ۶۵۱: از تیرگی چه شکوه به غربت، که همچو ...121شمارهٔ ۶۵۲: ادب خاموش دارد بار شوق عشقبازان ر ...122شمارهٔ ۶۵۳: در سمن زار تنت جلوه کند نیلوفر - ...123شمارهٔ ۶۵۴: کاش عذری در گنهکاری نمی گفتم به ی ...124شمارهٔ ۶۵۵: می بکش، می ولی حکیمانه - خرد از ک ...125شمارهٔ ۶۵۶: بس که پاشید ازو ناز و نیاز از من ...126شمارهٔ ۶۵۷: به قرابه از صبوحی، قدح شراب مانده ...127شمارهٔ ۶۵۸: یارب از نسرین، چراغ لاله را پروان ...128شمارهٔ ۶۵۹: کسی که دیده ور افتاده در سرای وجو ...129شمارهٔ ۶۶۰: دلا اگر سر تعلیم من توانی داشت - ...130شمارهٔ ۶۶۱: طرح وارونی نشد در ساغرم اکنون پدی ...131شمارهٔ ۶۶۲: نیم در کسوت فقر از فلک ممنون احسا ...132شمارهٔ ۶۶۳: دوران به آب می کرد، طرح ایاغ لاله ...133شمارهٔ ۶۶۴: ساقیا لب تشنه ام، آبی چو لعل تر ب ...134شمارهٔ ۶۶۵: مردمکم داده تن به خاک نشینی - بی ...135شمارهٔ ۶۶۶: از کوه چون بزرگان، فیضی نمی تراود ...136شمارهٔ ۶۶۷: ای گشوده چشمت از هر سو در میخانه ...137شمارهٔ ۶۶۸: داغ رشک باغبان کهنه اش گل می کند ...138شمارهٔ ۶۶۹: زاهدا پیمانه ات چون پر شود از دور ...139شمارهٔ ۶۷۰: تو خود مهری، ولیکن با سیه روز غم ...140شمارهٔ ۶۷۱: چه لذت وجود مرا از جوانی؟ - که گش ...141شمارهٔ ۶۷۲: شمع است مرا حجت این حرف که بی جرم ...142شمارهٔ ۶۷۳: چشم پرخون و نگردید دل ما خالی - ب ...143شمارهٔ ۶۷۴: دلا غیر از رهی کز دیدن او می روی ...144شمارهٔ ۶۷۵: جنگ با من دارد ای دل تا طلبکارش ت ...145شمارهٔ ۶۷۶: کس چه می داند که پیمانت نمی ماند ...146شمارهٔ ۶۷۷: به آن گل می توانی همچو شبنم گشت ه ...147شمارهٔ ۶۷۸: از بس که دارم زین چمن، درد و غم آ ...148شمارهٔ ۶۷۹: صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی ...149شمارهٔ ۶۸۰: چون نمدپوش شدی، خدمت قیصر نکنی - ...150شمارهٔ ۶۸۱: نه دود است این که بر اطراف روی شم ...151شمارهٔ ۶۸۲: داد بی موجب عنانم را به دست رهزنی ...152شمارهٔ ۶۸۳: بس که هر سو رخنه دارد کلبه ام چون ...153شمارهٔ ۶۸۴: من و ذوق باده نوشی، ز ایاغ صبحگاه ...154شمارهٔ ۶۸۵: بکش ساغر پیاپی تا به رنگ ارغوان ب ...155شمارهٔ ۶۸۶: چشم مرا آب داد، تازگی روی می - رن ...156شمارهٔ ۶۸۷: پریده بلبل و مانده ست آشیان از وی ...157شمارهٔ ۶۸۸: از غم دنیا نباشد هیچ کس جان بردنی ...158شمارهٔ ۶۸۹: ز خوان صحبت یاران، چو شیشه ساعت - ...159شمارهٔ ۶۹۰: بر ما چه سان نخندد، دام و قفس ز ه ...160شمارهٔ ۶۹۱: چو یاقوت از زمین هم در وطن گر پست ...161شمارهٔ ۶۹۲: ما به جای قطره، دریا ریختیم از چش ...162شمارهٔ ۶۹۳: گفتی که در دل تو، نگشود خاطر من - ...163شمارهٔ ۶۹۴: روز و شب جام به کف دارم و محروم ش ...164شمارهٔ ۶۹۵: قتل ما بی دست و پایان را دلیری شر ...165شمارهٔ ۶۹۶: رخ لاله، زلف سنبل، لب غنچه، صوت ب ...166شمارهٔ ۶۹۷: در راه کوی جانان، منت کش بلد نیست ...167شمارهٔ ۶۹۸: چون نگرداند ورق، از بیم آه و ناله ...168شمارهٔ ۶۹۹: دلا در زیر بار آرزو بسیار می مانی ...169شمارهٔ ۷۰۰: ای که داری گله از دست فراموشی یار ...170شمارهٔ ۷۰۱: کشتی ز بی آرامی ام، آرام جان کیست ...171شمارهٔ ۷۰۲: بر دیده گذارم کف پایی که تو داری ...172شمارهٔ ۷۰۳: گر به مهر همه چون صبح برآرم نفسی ...173شمارهٔ ۷۰۴: آتشین رخسار ما شمعی ست بزم حسن را ...174شمارهٔ ۷۰۵: نخواهی داشت رنگ از سوختن هم، ای خ ...175شمارهٔ ۷۰۶: در کار معنی پروری کافتاده ناحق بر ...176شمارهٔ ۷۰۷: در کوچه زنجیر به خاکم بسپارید - ر ...177شمارهٔ ۷۰۸: قسمت ما درد بسیار است و درمان اند ...178شمارهٔ ۷۰۹: اگر با ما سیه بختان بود ماه جهانت ...179شمارهٔ ۷۱۰: چو رخ در آینه بینی، گل آرزو نکنی ...180شمارهٔ ۷۱۱: زین گونه گر شیرین بود، لعل لب نوش ...181شمارهٔ ۷۱۲: خوش آن کز یاری دوران چو مینا - بب ...182شمارهٔ ۷۱۳: دامن آرزویم پر شده از گوهر اشک - ...183شمارهٔ ۷۱۴: از گل غمها به رنگ غنچه پژمرده است ...184شمارهٔ ۷۱۵: به این بی برگی ات در برگرفتم، نرگ ...185شمارهٔ ۷۱۶: از نیک و بد کشیدیم، آزار آشنایی - ...186شمارهٔ ۷۱۷: چون ز تنهایی غربت برهانم خود را؟ ...187شمارهٔ ۷۱۸: کنم گر جان فدای کودک اشک - به خون ...188شمارهٔ ۷۱۹: بس که برگرد تو گشتم، سر من می گرد ...189شمارهٔ ۷۲۰: زندگی می آورد ای شمع، آب جوی صبح ...190شمارهٔ ۷۲۱: نه تلاش سیر گلشن، نه سر کنار جویی ...191شمارهٔ ۷۲۲: در دیار غم به غیر از کودکان اشک م ...192شمارهٔ ۷۲۳: چو آن سربسته مینایی که دارد باده ...193شمارهٔ ۷۲۴: باغبان چون نکند خنده ز بی عقلی تو ...194شمارهٔ ۷۲۵: حاصل دنیا و دین را مفت نستاند کسی ...195شمارهٔ ۷۲۶: از بس که به ما نظر نداری - در خاط ...196شمارهٔ ۷۲۷: ای چرخ ناملایم، با مردمان چه داری ...197شمارهٔ ۷۲۸: طرب می چکد از صدای صراحی - مقام ن ...198شمارهٔ ۷۲۹: شکری شود زبانم، چو به حرف من بخند ...199شمارهٔ ۷۳۰: سرکشی در صورت افتادگی زیبنده نیست ...200شمارهٔ ۷۳۱: ای روی تو سردفتر گلهای بهاری - به ...201شمارهٔ ۷۳۲: دهان غنچه، روی گل، جبین نسترن دار ...202شمارهٔ ۷۳۳: بس که از روی نزاکت بر ما می آیی - ...203شمارهٔ ۷۳۴: به ز سر رشته عقل است گر از طره خو ...204شمارهٔ ۷۳۵: تا تو رفتی، زندگی رفت از برم، باز ...205شمارهٔ ۷۳۶: دلا مخواب که در کارخانه قسمت - صف ...206شمارهٔ ۷۳۷: هر طرف صد گل سیراب نشاط است، ولی ...207شمارهٔ ۷۳۸: گشودم لب که با مطرب برآرم یک نفس ...208شمارهٔ ۷۳۹: خورشید مشت خاری ست، جایی که گل تو ...209شمارهٔ ۷۴۰: گل نورسی، ولیکن ز غرور تازگیها - ...210شمارهٔ ۷۴۱: یک سخن نشنیدم ای گل از دهان نازکت ...211شمارهٔ ۷۴۲: به زلفت می کند از آشنایی شانه همر ...212شمارهٔ ۷۴۳: قطره پیمایی ست کار ساقی بزم فلک - ...213شمارهٔ ۷۴۴: رویش چو آفتاب است، او را نمی شناس ...214شمارهٔ ۷۴۵: جوان مردم، ولیکن نه زنی دارم نه ف ...215شمارهٔ ۷۴۶: به برگ عیش رسم، گر چو نوبهار آیی ...216شمارهٔ ۷۴۷: گر نشینم، جای می گیرم به پهلوی غم ...217شمارهٔ ۷۴۸: جانا ز تو شادم به سلامی و پیامی - ...218شمارهٔ ۷۴۹: من نه ابرم، نه تو گل، بهر چه در ب ...219شمارهٔ ۷۵۰: از بس گل ناسازی ام در جیب و دامن ...220شمارهٔ ۷۵۱: بی وضو، دست به پیمانه صهبا نکنی - ...221شمارهٔ ۷۵۲: آخر این جان سبکروح ز تن خواهد رفت ...222شمارهٔ ۷۵۳: بس که گشته شیوه اسلامیان حق دشمنی ...223شمارهٔ ۷۵۴: ای که گویی فیض دارد سرزمین مصر و ...224شمارهٔ ۷۵۵: نسترن می طلبد از بدنت خوشبویی - ر ...225شمارهٔ ۷۵۶: هر دو بی مثلیم در هنگامه ناز و نی ...226شمارهٔ ۷۵۷: رزقم چو یاقوت، از تنگ بختی - خون ...227شمارهٔ ۷۵۸: در باغ گیتی، شد قسمت من - رزق معل ...228شمارهٔ ۷۵۹: سنگباران کرد شبنم بی رخ او باغ را ...229شمارهٔ ۷۶۰: چشم من سوی تو، چشم تو به سوی دگری ...230شمارهٔ ۷۶۱: ای شوخ لاله رخسار، باغ و بهار مای ...231شمارهٔ ۷۶۲: ندارد دیده ما طالع نظاره رویی - چ ...232شمارهٔ ۷۶۳: کهنه شد گلشن، ز جوی شیشه آبی نوش ...233شمارهٔ ۷۶۴: گل را نبود رونق رویی که تو داری - ...234شمارهٔ ۷۶۵: تازگیهای بهار از گل تر مستغنی ست ...235شمارهٔ ۷۶۶: غیر اگر سویت ببیند، رونپوشی، رخ ن ...236شمارهٔ ۷۶۷: صبوحی می کنم در اول شب - کنم چون ...237شمارهٔ ۷۶۸: برون رفتن چو تیر از خانه، می زیبد ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ