کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زین گلستان همه سودم به زیان می ماند
    چون گل زرد، بهارم به خزان می ماند
    سر زلفش که مرا دشمن جان بود به دست
    در کف شانه به سررشته جان می ماند
    لب گل از گهرآمیزی دندان خالی ست
    تا نخندیده، به آن غنچه دهان می ماند
    می گریزد ز برم با قد چون تیر خدنگ
    قامت خم شده ام تا به کمان می ماند
    تازگی ریخته و نقش قدم پیدا نیست
    راه آن گل، به ره آب روان می ماند
    بس که در سینه ام آشوب غمش تعبیه است
    آه اگر می کشم از دل، به فغان می ماند
    خوردن بوسه گنه، چاشنی عیش حرام
    شب وصل تو به روز رمضان می ماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha