به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا البابشمارهٔ ۳۵: در بادیهٔ عشق دویدن چه خوش است

2010عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در بادیهٔ عشق دویدن چه خوش است
وز عیب کسان نظر بریدن چه خوش است
زین سان که من احوال جهان می بینم
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴: اندر ره عاشقی کما بیشی نیست 2شمارهٔ ۳۵: در بادیهٔ عشق دویدن چه خوش است 3شمارهٔ ۳۶: عشق است که جمله زینت مردمی است 4شمارهٔ ۳۷: جز در دل و جان عاشقان جای تو نیست 5شمارهٔ ۳۸: از لذت عشق در جهان خوش تر چیست 6شمارهٔ ۳۹: این خوش پسران که در غمم می دارند 7شمارهٔ ۴۰: در عالم عشق صادقی باید کرد 8شمارهٔ ۴۱: عشّاق دمی زقید هجران نرهند 9شمارهٔ ۴۲: عشق آمد و صد گونه پریشانی کرد 10شمارهٔ ۴۳: از دل خبری دیدهٔ غمّاز آورد 11شمارهٔ ۴۴: در عشق مرا زجان و تن نامی ماند 12شمارهٔ ۴۵: عشّاق به جان و دل غمت درگیرند 13شمارهٔ ۴۶: در عشق سری و سرفرازی نخرند 14شمارهٔ ۴۷: مردان ره عشق تو جانها دارند 15شمارهٔ ۴۸: از عشق تو بوی مختصر نتوان برد 16شمارهٔ ۴۹: عشق تو که هرگزم ملولم نکند 17شمارهٔ ۵۰: عشقت که زجمله خلق هستی بربود 18شمارهٔ ۵۱: [چو]ن عشق ولای خود دمیدن گیرد 19شمارهٔ ۵۲: در عشق حدیث کفر و ایمان نکند 20شمارهٔ ۵۳: یا رب که اگر عشق تو افزون گردد 21شمارهٔ ۵۴: جز آتش عشق رنگ دل نزداید 22شمارهٔ ۵۵: عاشق باید که او مشوش باشد 23شمارهٔ ۵۶: هر دل که درو عشق نگاری نبود 24شمارهٔ ۵۷: تا خاک در عشق مرا مفرش شد 25شمارهٔ ۵۸: در عشق تو جان بازم خود سر چه بود 26شمارهٔ ۵۹: تا دل زسر درد سری می دارَد 27شمارهٔ ۶۰: تا در طلب مات همی گام بود 28شمارهٔ ۶۱: در هیچ دلی عشق تو مأوا نکند 29شمارهٔ ۶۲: در عالم عشق کفر ایمان باشد 30شمارهٔ ۶۳: اول ره عشق تو مرا سهل نمود 31شمارهٔ ۶۴: در عشق حلالی و حرامی نبود 32شمارهٔ ۶۵: در عشق بسی زیر و زبرها باشد 33شمارهٔ ۶۶: دل در پی عشق دوست سودا بینید 34شمارهٔ ۶۷: هر سر که به تیغ عشق افکنده شود 35شمارهٔ ۶۸: با عشق هزار قصّه گفتیم و شنید 36شمارهٔ ۶۹: عشق ارچه بدن را به جنون آراید 37شمارهٔ ۷۰: گفتی که چو باد عشق گرد انگیزد 38شمارهٔ ۷۱: آن کس که صریح با صراحی نبود 39شمارهٔ ۷۲: این شیوهٔ عشق هر خسی را نبود 40شمارهٔ ۷۳: عاشق مطلب اگرچه مشهور بود 41شمارهٔ ۷۴: عشقت به نظارهٔ دلم می آید 42شمارهٔ ۷۵: آن کس که دلی را به تو آسان بدهد 43شمارهٔ ۷۶: عشّاق کجا زبوی و رنگ اندیشند 44شمارهٔ ۷۷: در بیشهٔ عشق شیربازی نبود 45شمارهٔ ۷۸: وه وه که دلم به غم گرفتار افتاد 46شمارهٔ ۷۹: عشقت صنما به زور و زر برناید 47شمارهٔ ۸۰: هر دل که زعشق او امانش نبود 48شمارهٔ ۸۱: در کوی تو هیچ کس ره آسان نبرد 49شمارهٔ ۸۲: عشق آن نبود که آرزو می زاید 50شمارهٔ ۸۳: مخلوق زعاشقی نشان چون یابد 51شمارهٔ ۸۴: زاول که مرا عشق نگارم بُر بود 52شمارهٔ ۸۵: افسوس که عمر رفت در گفت و شنید 53شمارهٔ ۸۶: کرده است مرا عشق تو زان گونه شکار 54شمارهٔ ۸۷: با عشق تو چون فتاده ما را سروکار 55شمارهٔ ۸۸: در عشق تو دل را نبود هیچ فتور 56شمارهٔ ۸۹: ای دل بر یار گر نمی یابی بار 57شمارهٔ ۹۰: عشق تو کزو رمند مردان چون شیر 58شمارهٔ ۹۱: هر دل که غم عشق تو را گشت شکار 59شمارهٔ ۹۲: تا چند حدیث قامت و زلف و عذار 60شمارهٔ ۹۳: عشق آفت نقصان نپذیرد هرگز 61شمارهٔ ۹۴: گر در ره عشق او نباشی سرباز 62شمارهٔ ۹۵: شمع است رخ خوب تو پروانه طِراز 63شمارهٔ ۹۶: در عشق توَم ذخیره ناکامی و بس 64شمارهٔ ۹۷: ای دل عَلَم عشق برافراز و مترس 65شمارهٔ ۹۸: نامردم اگر عشق توَم هست هوس 66شمارهٔ ۹۹: ای عشق نه سودای کسی باشد خوش 67شمارهٔ ۱۰۰: عشق تو مدام دم به دم می کشمش 68شمارهٔ ۱۰۱: در دایرهٔ وجود بی سهو و سقط 69شمارهٔ ۱۰۲: تا بر لگن عشق سواریم چو شمع 70شمارهٔ ۱۰۳: عشق است زهرچه آن نشاید مانع 71شمارهٔ ۱۰۴: بی کامی به زکامرانی بی عشق 72شمارهٔ ۱۰۵: چون می گذرد زودی و دیری در عشق 73شمارهٔ ۱۰۶: زان می طلبی تو کامرانی در عشق 74شمارهٔ ۱۰۷: بی روی تو رای استقامت نکنم 75شمارهٔ ۱۰۸: من مستم و نامت به زبان می گویم 76شمارهٔ ۱۰۹: گفتم که ره عشق مگر می دانم 77شمارهٔ ۱۱۰: از عشق تو جان را زجسد نشناسم 78شمارهٔ ۱۱۱: ما جز به غم عشق تو سرنفرازیم 79شمارهٔ ۱۱۲: گر تازه کنی مرا زسر تا به قدم 80شمارهٔ ۱۱۳: من شمع زنور جانفزایش سازم 81شمارهٔ ۱۱۴: از عشق تو گرچه با دل پُر دردم 82شمارهٔ ۱۱۵: بی عشق تو من دو دیده برهم نزنم 83شمارهٔ ۱۱۶: ما از بن گوش حلقه در گوش تویم 84شمارهٔ ۱۱۷: آن کس که زباد غم بلرزید منم 85شمارهٔ ۱۱۸: در عشق تو نکته های موزون شنوم 86شمارهٔ ۱۱۹: در دل غم عشق چون تو یاری داریم 87شمارهٔ ۱۲۰: تا جان دارم عشق تو را غمخوارم 88شمارهٔ ۱۲۱: در کوی تو سر بر سر خنجر بنهم 89شمارهٔ ۱۲۲: من لایق سوز درد عشق تو نیم 90شمارهٔ ۱۲۳: عشق تو زخاص و عام پنهان چه کنم 91شمارهٔ ۱۲۴: ما شربت عشقت نه به بازی خوردیم 92شمارهٔ ۱۲۵: تا در سر سودای تو منزل کردیم 93شمارهٔ ۱۲۶: ما عشق تو را به جان و دل بخریدیم 94شمارهٔ ۱۲۷: در عشق تو من پای زسر نشناسم 95شمارهٔ ۱۲۸: از عشق شود ادیب عاقل مجنون 96شمارهٔ ۱۲۹: در عشق درآی و خانه پردازی کن 97شمارهٔ ۱۳۰: در عشق اگرت به دل درآید دیدن 98شمارهٔ ۱۳۱: ای دل تو به عشق در نبینی بنشین 99شمارهٔ ۱۳۲: در معرکهٔ عشق چنان خصم افکن 100شمارهٔ ۱۳۳: زنهار حدیث عشق در گوش مکن 101شمارهٔ ۱۳۴: عشق آن صفتی نیست که بتوان گفتن 102شمارهٔ ۱۳۵: گر زانک شراب عشق خواهی خوردن 103شمارهٔ ۱۳۶: هرچه آن نبود راست نباید گفتن 104شمارهٔ ۱۳۷: در دهر کسی نداده از عشق نشان 105شمارهٔ ۱۳۸: ای عشق تو مایهٔ جنون دل من 106شمارهٔ ۱۳۹: بگریختم از عشق تو ای سیمین تن 107شمارهٔ ۱۴۰: ای دل اگرت هنوز می باید ازو 108شمارهٔ ۱۴۱: اندر ره عشق اگر شوی صادق تو 109شمارهٔ ۱۴۲: ای دیدهٔ من فدای خاک در تو 110شمارهٔ ۱۴۳: از شربت عشق تست دل مست شده 111شمارهٔ ۱۴۴: ای دل برو از عقیلهٔ عقل برَه 112شمارهٔ ۱۴۵: کردم نظری به سوی او دزدیده 113شمارهٔ ۱۴۶: دل در سر زلف تست پابست شده 114شمارهٔ ۱۴۷: در عشق وجود خویش بگذار و برَه 115شمارهٔ ۱۴۸: در عشق دلی باید و جانی زنده 116شمارهٔ ۱۴۹: در صحرا شو که عشق در صحرا به 117شمارهٔ ۱۵۰: تو مونس آن شبان تاریک نئی 118شمارهٔ ۱۵۱: ای دل تو بدین مفلسی و رسوایی 119شمارهٔ ۱۵۲: بر باد اگر تو عشق شهوت دانی 120شمارهٔ ۱۵۳: تا تو به هوس می روی و می آیی 121شمارهٔ ۱۵۴: ای دل چو تو از دامن حُسن آویزی 122شمارهٔ ۱۵۵: عشق تو فزون است زبینایی من 123شمارهٔ ۱۵۶: تا پای زخویشتن فراتر ننهی 124شمارهٔ ۱۵۷: از عشق تو هر [ر]وز دل افگارترم 125شمارهٔ ۱۵۸: اندر ره عشق اگر تو هستی غازی 126شمارهٔ ۱۵۹: با عشق اگرت رای بود همرازی 127شمارهٔ ۱۶۰: عشق آن نبود که نیک دانی خود را 128شمارهٔ ۱۶۱: اینجا پر طاوس به کرکس ندهند 129شمارهٔ ۱۶۲: دل را طمع وصل تو می بود و ندید 130شمارهٔ ۱۶۳: در عالم عشق عقل گمره گردد 131شمارهٔ ۱۶۴: در عشق نگر که قصد هستی نکنی 132شمارهٔ ۱۶۵: عاشق باید که عشق را بنده شود 133شمارهٔ ۱۶۶: در عشق حمول و حمله کش می باشم 134شمارهٔ ۱۶۷: هر چند که بی عشق [و] وفایی بسَرا 135شمارهٔ ۱۶۸: عشق تو به پیدا و نهانم کشتَه 136شمارهٔ ۱۶۹: عشق است که کوه را به پستی آرد 137شمارهٔ ۱۷۰: آن عیش نباشد که بود بربسته 138شمارهٔ ۱۷۱: در عشق فدای دلبران باید بود 139شمارهٔ ۱۷۲: عاشق شوی و از دل و جان اندیشی 140شمارهٔ ۱۷۳: گر عاشق صادقی همی کش خواری 141شمارهٔ ۱۷۴: با دشمن اگر به دوستی سازد کس 142شمارهٔ ۱۷۵: آن شاهد معنوی که جانم تن اوست 143شمارهٔ ۱۷۶: در باغ رخت گر به تماشا گردیم 144شمارهٔ ۱۷۷: در خود نگرم زعجر هیهات کنم 145شمارهٔ ۱۷۸: دارم سر آنک با سرِ رشته شوم 146شمارهٔ ۱۷۹: دانی که مرا با تو به گاه و بی گاه 147شمارهٔ ۱۸۰: دانی چه کنی زروی بردار نقاب 148شمارهٔ ۱۸۱: از قند و طبرزد ار فرو بارد آب 149شمارهٔ ۱۸۲: ای پیش لبت مه چو قصب در مهتاب 150شمارهٔ ۱۸۳: هم از رخ تست اگر به مه در نمکی اس ...151شمارهٔ ۱۸۴: چندانک در آن لعل بدخشان نمکی است 152شمارهٔ ۱۸۵: از خرمن خال تو ختن دانه گکی است 153شمارهٔ ۱۸۶: تا لعل لب تو روی خوبی آراست 154شمارهٔ ۱۸۷: گفتند جماعتی زبس نادانی 155شمارهٔ ۱۸۸: جانا به جهان گل بدیع آوردی 156شمارهٔ ۱۸۹: آن را که غم آن بت خوشرو باشد 157شمارهٔ ۱۹۰: حُسنی که گواه حسن معبود بود 158شمارهٔ ۱۹۱: پیش رخ و زلف تو چه مشک و چه قمر 159شمارهٔ ۱۹۲: زلفی است چو عنبرتر و مشک تتار 160شمارهٔ ۱۹۳: خطّت که به حجّت کندش عقل هوس 161شمارهٔ ۱۹۴: تا بر رخ چون گلت پدید است عرق 162شمارهٔ ۱۹۵: دوش آمده بود در برم دلدارم 163شمارهٔ ۱۹۶: با این همه لطف و این همه زیبایی 164شمارهٔ ۱۹۷: جانا ز دو چِشم من خیالت که برد 165شمارهٔ ۱۹۸: درمان چه کنی اگر تو درمانی سوز 166شمارهٔ ۱۹۹: تا هست دلم بر غم تو دست آموز 167شمارهٔ ۲۰۰: بر آتش سَودای تو ای جان افروز 168شمارهٔ ۲۰۱: من دل زتو برنمی کنم فارغ باش 169شمارهٔ ۲۰۲: ای عشق تو داده خواب مستانه به عقل 170شمارهٔ ۲۰۳: بگذار شبی که بر تو فرمان بدهم 171شمارهٔ ۲۰۴: از عشق چنان است دل مسکینم 172شمارهٔ ۲۰۵: از هر عاشق وصف دلالی شنوم 173شمارهٔ ۲۰۶: پیش سخن و مذهب و کیشت میرم 174شمارهٔ ۲۰۷: پیش از تو دل از جان و جهان برگیرم 175شمارهٔ ۲۰۸: گر من به مثل چو خضر جاوید زیَم 176شمارهٔ ۲۰۹: گه بوی خوشت زپیرهن می شنوم 177شمارهٔ ۲۱۰: می آیم وز شوق چنان می افتم 178شمارهٔ ۲۱۱: باد تو به هر صبوح مفتوح من است 179شمارهٔ ۲۱۲: چشمی دارم همه پر از صورت دوست 180شمارهٔ ۲۱۳: جانم چو به چشم دل درو معنی دید 181شمارهٔ ۲۱۴: در شهر ظریف و خوب روی ارچه بسی اس ...182شمارهٔ ۲۱۵: یاری دارم که جسم و جان صورت اوست 183شمارهٔ ۲۱۶: از صورت اگر چه طبع سرکش نشود 184شمارهٔ ۲۱۷: تو صورت و معنی به حقیقت بشناس 185شمارهٔ ۲۱۸: بیهوده مدام در تک و تاز ممان 186شمارهٔ ۲۱۹: در صورت خوب دید باید معنی 187شمارهٔ ۲۲۰: آن چیست که در چشم دل آید معنی 188شمارهٔ ۲۲۱: از مادر معنی چو نزاید معنی 189شمارهٔ ۲۲۲: زان می نگرم به چشم سر در صورت 190شمارهٔ ۲۲۳: العمر مضی وفاتنی المطلوبُ 191شمارهٔ ۲۲۴: القلب الی لقایکم یَرتاحُ 192شمارهٔ ۲۲۵: یا حاسب هل تعلم ماذا تَصنَع 193شمارهٔ ۲۲۶: هرگز نرود مهر تو پاک از دل من 194شمارهٔ ۲۲۷: سودای تو را خود سر و سامانی نیست 195شمارهٔ ۲۲۸: زان روز که چشم من به رویت نگریست 196شمارهٔ ۲۲۹: تا دست وصال تو نگیرم در دست 197شمارهٔ ۲۳۰: امروز که یار من مرا مهمان است 198شمارهٔ ۲۳۱: در حسرت آنم که شبی در کویت 199شمارهٔ ۲۳۲: امروز هر آن کسی که گل می بوید 200شمارهٔ ۲۳۳: دریاب اگر دسترسی خواهد بود 201شمارهٔ ۲۳۴: بر من سپه هجر تو پیروز مباد 202شمارهٔ ۲۳۵: گفتم که زرخ پردهٔ عزّت بردار 203شمارهٔ ۲۳۶: دست من و دامن تو امشب زنهار 204شمارهٔ ۲۳۷: ای شب تو ره وصل سحرگه مَسپَر 205شمارهٔ ۲۳۸: آن شب که زبختم گرهی بگشاید 206شمارهٔ ۲۳۹: من در غم تو مُردم و تو بی غم از ا ...207شمارهٔ ۲۴۰: بالله ترفقوا بقلب مجروح 208شمارهٔ ۲۴۱: بی دیدن تو بیم هلاک است مرا 209شمارهٔ ۲۴۲: تا مهر تو در سینه نهان است مرا 210شمارهٔ ۲۴۳: شمع ارچه زآتش همه تن پر نور است 211شمارهٔ ۲۴۴: هنگام وداع آمد آن سرو بلند 212شمارهٔ ۲۴۵: یارم به سفر چو راه رفتن بگزید 213شمارهٔ ۲۴۶: روزی دو سه از وصل تو بودم دلشاد 214شمارهٔ ۲۴۷: گر ماه شوی به جز محاقی نبود 215شمارهٔ ۲۴۸: وصل ارچه که دیده را منوّر دارد 216شمارهٔ ۲۴۹: صحرای جهان بی تو مرا تنگ آید 217شمارهٔ ۲۵۰: شب دوش نقاب قیر بر رخ چو کشید 218شمارهٔ ۲۵۱: داماد خیال را نثاری نرسد 219شمارهٔ ۲۵۲: یار ارچه زمن هیچ نمی آرد یاد 220شمارهٔ ۲۵۳: ماییم زدل دور و ز دلبر مهجور 221شمارهٔ ۲۵۴: او را چه تمتّع از جوانی باشد 222شمارهٔ ۲۵۵: چون دید دل من اثر سوز فراق 223شمارهٔ ۲۵۶: ای دلبر قصّاب نه سر می دهیَم 224شمارهٔ ۲۵۷: سرمایهٔ عمر عاقلان یک نفس است 225شمارهٔ ۲۵۸: مردار چه به کار خویش سرگردان است 226شمارهٔ ۲۵۹: خه خه به چه گشته ای چنین دشمن دوس ...227شمارهٔ ۲۶۰: اینها که زاسرار قدَر بی خبرند 228شمارهٔ ۲۶۱: گل گفت چو رخت ما به صحرا فکنند 229شمارهٔ ۲۶۲: یاری که به وقت کار در کار آید 230شمارهٔ ۲۶۳: ای دل همه آن بکن که رایت باشد 231شمارهٔ ۲۶۴: با هر بد و نیک وا نوازیم به طبع 232شمارهٔ ۲۶۵: چون آتش و آب بردباری نکنی 233شمارهٔ ۲۶۶: چندت گویم گر سر مردم داری 234شمارهٔ ۲۶۷: هرگه که تو با فرشته بین بنشینی 235شمارهٔ ۲۶۸: آن کس که برای فقر بربست کمر 236شمارهٔ ۲۶۹: دوش این چشمم که دُرّ مکنون می ریخ ...237شمارهٔ ۲۷۰: هر کاو رقمی زعقل بر دل بنگاشت 238شمارهٔ ۲۷۱: مقصود ز روزگار این یک نفس است 239شمارهٔ ۲۷۲: ای همنفسان فعل اجل می دانید 240شمارهٔ ۲۷۳: گفتم که مگر تخم هوس کاشتنی است 241شمارهٔ ۲۷۴: آن یار که منزلگه او قلب آمد 242شمارهٔ ۲۷۵: عنبر که نه آن تست لادن به ازوست 243شمارهٔ ۲۷۶: دردا که زعمر مایهٔ سود نماند 244شمارهٔ ۲۷۷: بیماری دل نمی توان پنهان کرد 245شمارهٔ ۲۷۸: دست دل اگر به دامن یار زنیم 246شمارهٔ ۲۷۹: خوبان همه گردن نفرازند آخر 247شمارهٔ ۲۸۰: هنگام گل آمد به تماشا نرویم؟248شمارهٔ ۲۸۱: مادام که جویی تو حقیقت زمجاز 249شمارهٔ ۲۸۲: یاری که نشد مرا به فرمان همه عمر 250شمارهٔ ۲۸۳: چون باد زمن می گذری چه توان کرد 251شمارهٔ ۲۸۴: هر بد که توان کاشت تو آن کاشته ای 252شمارهٔ ۲۸۵: کو عقل که بندی زهوس بگشاید 253شمارهٔ ۲۸۶: کو دست که بند بسته بگشاید ازو 254شمارهٔ ۲۸۷: آن را که دمی دمی به جانی ارزد 255شمارهٔ ۲۸۸: کامل نشوی تو با قرین ناقص 256شمارهٔ ۲۸۹: با دشمن و با دوست نه صلح است و نه ...257شمارهٔ ۲۹۰: چون گوی دلم نزد تو دلجوی افتاد 258شمارهٔ ۲۹۱: ای من زتو در هر دهنی، نیک است این 259شمارهٔ ۲۹۲: با گل گفتم قدر عزیزان داری 260شمارهٔ ۲۹۳: با من بت من هیچ نکو عهد نشد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ