به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا البابشمارهٔ ۸۱: در کوی تو هیچ کس ره آسان نبرد

2110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در کوی تو هیچ کس ره آسان نبرد
جز شیفتهٔ بی سر و سامان نبرد
و آن کس که به دام عشق تو پای نهاد
تا سر ندهد زدست تو جان نبرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۰: هر دل که زعشق او امانش نبود 2شمارهٔ ۸۱: در کوی تو هیچ کس ره آسان نبرد 3شمارهٔ ۸۲: عشق آن نبود که آرزو می زاید 4شمارهٔ ۸۳: مخلوق زعاشقی نشان چون یابد 5شمارهٔ ۸۴: زاول که مرا عشق نگارم بُر بود 6شمارهٔ ۸۵: افسوس که عمر رفت در گفت و شنید 7شمارهٔ ۸۶: کرده است مرا عشق تو زان گونه شکار 8شمارهٔ ۸۷: با عشق تو چون فتاده ما را سروکار 9شمارهٔ ۸۸: در عشق تو دل را نبود هیچ فتور 10شمارهٔ ۸۹: ای دل بر یار گر نمی یابی بار 11شمارهٔ ۹۰: عشق تو کزو رمند مردان چون شیر 12شمارهٔ ۹۱: هر دل که غم عشق تو را گشت شکار 13شمارهٔ ۹۲: تا چند حدیث قامت و زلف و عذار 14شمارهٔ ۹۳: عشق آفت نقصان نپذیرد هرگز 15شمارهٔ ۹۴: گر در ره عشق او نباشی سرباز 16شمارهٔ ۹۵: شمع است رخ خوب تو پروانه طِراز 17شمارهٔ ۹۶: در عشق توَم ذخیره ناکامی و بس 18شمارهٔ ۹۷: ای دل عَلَم عشق برافراز و مترس 19شمارهٔ ۹۸: نامردم اگر عشق توَم هست هوس 20شمارهٔ ۹۹: ای عشق نه سودای کسی باشد خوش 21شمارهٔ ۱۰۰: عشق تو مدام دم به دم می کشمش 22شمارهٔ ۱۰۱: در دایرهٔ وجود بی سهو و سقط 23شمارهٔ ۱۰۲: تا بر لگن عشق سواریم چو شمع 24شمارهٔ ۱۰۳: عشق است زهرچه آن نشاید مانع 25شمارهٔ ۱۰۴: بی کامی به زکامرانی بی عشق 26شمارهٔ ۱۰۵: چون می گذرد زودی و دیری در عشق 27شمارهٔ ۱۰۶: زان می طلبی تو کامرانی در عشق 28شمارهٔ ۱۰۷: بی روی تو رای استقامت نکنم 29شمارهٔ ۱۰۸: من مستم و نامت به زبان می گویم 30شمارهٔ ۱۰۹: گفتم که ره عشق مگر می دانم 31شمارهٔ ۱۱۰: از عشق تو جان را زجسد نشناسم 32شمارهٔ ۱۱۱: ما جز به غم عشق تو سرنفرازیم 33شمارهٔ ۱۱۲: گر تازه کنی مرا زسر تا به قدم 34شمارهٔ ۱۱۳: من شمع زنور جانفزایش سازم 35شمارهٔ ۱۱۴: از عشق تو گرچه با دل پُر دردم 36شمارهٔ ۱۱۵: بی عشق تو من دو دیده برهم نزنم 37شمارهٔ ۱۱۶: ما از بن گوش حلقه در گوش تویم 38شمارهٔ ۱۱۷: آن کس که زباد غم بلرزید منم 39شمارهٔ ۱۱۸: در عشق تو نکته های موزون شنوم 40شمارهٔ ۱۱۹: در دل غم عشق چون تو یاری داریم 41شمارهٔ ۱۲۰: تا جان دارم عشق تو را غمخوارم 42شمارهٔ ۱۲۱: در کوی تو سر بر سر خنجر بنهم 43شمارهٔ ۱۲۲: من لایق سوز درد عشق تو نیم 44شمارهٔ ۱۲۳: عشق تو زخاص و عام پنهان چه کنم 45شمارهٔ ۱۲۴: ما شربت عشقت نه به بازی خوردیم 46شمارهٔ ۱۲۵: تا در سر سودای تو منزل کردیم 47شمارهٔ ۱۲۶: ما عشق تو را به جان و دل بخریدیم 48شمارهٔ ۱۲۷: در عشق تو من پای زسر نشناسم 49شمارهٔ ۱۲۸: از عشق شود ادیب عاقل مجنون 50شمارهٔ ۱۲۹: در عشق درآی و خانه پردازی کن 51شمارهٔ ۱۳۰: در عشق اگرت به دل درآید دیدن 52شمارهٔ ۱۳۱: ای دل تو به عشق در نبینی بنشین 53شمارهٔ ۱۳۲: در معرکهٔ عشق چنان خصم افکن 54شمارهٔ ۱۳۳: زنهار حدیث عشق در گوش مکن 55شمارهٔ ۱۳۴: عشق آن صفتی نیست که بتوان گفتن 56شمارهٔ ۱۳۵: گر زانک شراب عشق خواهی خوردن 57شمارهٔ ۱۳۶: هرچه آن نبود راست نباید گفتن 58شمارهٔ ۱۳۷: در دهر کسی نداده از عشق نشان 59شمارهٔ ۱۳۸: ای عشق تو مایهٔ جنون دل من 60شمارهٔ ۱۳۹: بگریختم از عشق تو ای سیمین تن 61شمارهٔ ۱۴۰: ای دل اگرت هنوز می باید ازو 62شمارهٔ ۱۴۱: اندر ره عشق اگر شوی صادق تو 63شمارهٔ ۱۴۲: ای دیدهٔ من فدای خاک در تو 64شمارهٔ ۱۴۳: از شربت عشق تست دل مست شده 65شمارهٔ ۱۴۴: ای دل برو از عقیلهٔ عقل برَه 66شمارهٔ ۱۴۵: کردم نظری به سوی او دزدیده 67شمارهٔ ۱۴۶: دل در سر زلف تست پابست شده 68شمارهٔ ۱۴۷: در عشق وجود خویش بگذار و برَه 69شمارهٔ ۱۴۸: در عشق دلی باید و جانی زنده 70شمارهٔ ۱۴۹: در صحرا شو که عشق در صحرا به 71شمارهٔ ۱۵۰: تو مونس آن شبان تاریک نئی 72شمارهٔ ۱۵۱: ای دل تو بدین مفلسی و رسوایی 73شمارهٔ ۱۵۲: بر باد اگر تو عشق شهوت دانی 74شمارهٔ ۱۵۳: تا تو به هوس می روی و می آیی 75شمارهٔ ۱۵۴: ای دل چو تو از دامن حُسن آویزی 76شمارهٔ ۱۵۵: عشق تو فزون است زبینایی من 77شمارهٔ ۱۵۶: تا پای زخویشتن فراتر ننهی 78شمارهٔ ۱۵۷: از عشق تو هر [ر]وز دل افگارترم 79شمارهٔ ۱۵۸: اندر ره عشق اگر تو هستی غازی 80شمارهٔ ۱۵۹: با عشق اگرت رای بود همرازی 81شمارهٔ ۱۶۰: عشق آن نبود که نیک دانی خود را 82شمارهٔ ۱۶۱: اینجا پر طاوس به کرکس ندهند 83شمارهٔ ۱۶۲: دل را طمع وصل تو می بود و ندید 84شمارهٔ ۱۶۳: در عالم عشق عقل گمره گردد 85شمارهٔ ۱۶۴: در عشق نگر که قصد هستی نکنی 86شمارهٔ ۱۶۵: عاشق باید که عشق را بنده شود 87شمارهٔ ۱۶۶: در عشق حمول و حمله کش می باشم 88شمارهٔ ۱۶۷: هر چند که بی عشق [و] وفایی بسَرا 89شمارهٔ ۱۶۸: عشق تو به پیدا و نهانم کشتَه 90شمارهٔ ۱۶۹: عشق است که کوه را به پستی آرد 91شمارهٔ ۱۷۰: آن عیش نباشد که بود بربسته 92شمارهٔ ۱۷۱: در عشق فدای دلبران باید بود 93شمارهٔ ۱۷۲: عاشق شوی و از دل و جان اندیشی 94شمارهٔ ۱۷۳: گر عاشق صادقی همی کش خواری 95شمارهٔ ۱۷۴: با دشمن اگر به دوستی سازد کس 96شمارهٔ ۱۷۵: آن شاهد معنوی که جانم تن اوست 97شمارهٔ ۱۷۶: در باغ رخت گر به تماشا گردیم 98شمارهٔ ۱۷۷: در خود نگرم زعجر هیهات کنم 99شمارهٔ ۱۷۸: دارم سر آنک با سرِ رشته شوم 100شمارهٔ ۱۷۹: دانی که مرا با تو به گاه و بی گاه 101شمارهٔ ۱۸۰: دانی چه کنی زروی بردار نقاب 102شمارهٔ ۱۸۱: از قند و طبرزد ار فرو بارد آب 103شمارهٔ ۱۸۲: ای پیش لبت مه چو قصب در مهتاب 104شمارهٔ ۱۸۳: هم از رخ تست اگر به مه در نمکی اس ...105شمارهٔ ۱۸۴: چندانک در آن لعل بدخشان نمکی است 106شمارهٔ ۱۸۵: از خرمن خال تو ختن دانه گکی است 107شمارهٔ ۱۸۶: تا لعل لب تو روی خوبی آراست 108شمارهٔ ۱۸۷: گفتند جماعتی زبس نادانی 109شمارهٔ ۱۸۸: جانا به جهان گل بدیع آوردی 110شمارهٔ ۱۸۹: آن را که غم آن بت خوشرو باشد 111شمارهٔ ۱۹۰: حُسنی که گواه حسن معبود بود 112شمارهٔ ۱۹۱: پیش رخ و زلف تو چه مشک و چه قمر 113شمارهٔ ۱۹۲: زلفی است چو عنبرتر و مشک تتار 114شمارهٔ ۱۹۳: خطّت که به حجّت کندش عقل هوس 115شمارهٔ ۱۹۴: تا بر رخ چون گلت پدید است عرق 116شمارهٔ ۱۹۵: دوش آمده بود در برم دلدارم 117شمارهٔ ۱۹۶: با این همه لطف و این همه زیبایی 118شمارهٔ ۱۹۷: جانا ز دو چِشم من خیالت که برد 119شمارهٔ ۱۹۸: درمان چه کنی اگر تو درمانی سوز 120شمارهٔ ۱۹۹: تا هست دلم بر غم تو دست آموز 121شمارهٔ ۲۰۰: بر آتش سَودای تو ای جان افروز 122شمارهٔ ۲۰۱: من دل زتو برنمی کنم فارغ باش 123شمارهٔ ۲۰۲: ای عشق تو داده خواب مستانه به عقل 124شمارهٔ ۲۰۳: بگذار شبی که بر تو فرمان بدهم 125شمارهٔ ۲۰۴: از عشق چنان است دل مسکینم 126شمارهٔ ۲۰۵: از هر عاشق وصف دلالی شنوم 127شمارهٔ ۲۰۶: پیش سخن و مذهب و کیشت میرم 128شمارهٔ ۲۰۷: پیش از تو دل از جان و جهان برگیرم 129شمارهٔ ۲۰۸: گر من به مثل چو خضر جاوید زیَم 130شمارهٔ ۲۰۹: گه بوی خوشت زپیرهن می شنوم 131شمارهٔ ۲۱۰: می آیم وز شوق چنان می افتم 132شمارهٔ ۲۱۱: باد تو به هر صبوح مفتوح من است 133شمارهٔ ۲۱۲: چشمی دارم همه پر از صورت دوست 134شمارهٔ ۲۱۳: جانم چو به چشم دل درو معنی دید 135شمارهٔ ۲۱۴: در شهر ظریف و خوب روی ارچه بسی اس ...136شمارهٔ ۲۱۵: یاری دارم که جسم و جان صورت اوست 137شمارهٔ ۲۱۶: از صورت اگر چه طبع سرکش نشود 138شمارهٔ ۲۱۷: تو صورت و معنی به حقیقت بشناس 139شمارهٔ ۲۱۸: بیهوده مدام در تک و تاز ممان 140شمارهٔ ۲۱۹: در صورت خوب دید باید معنی 141شمارهٔ ۲۲۰: آن چیست که در چشم دل آید معنی 142شمارهٔ ۲۲۱: از مادر معنی چو نزاید معنی 143شمارهٔ ۲۲۲: زان می نگرم به چشم سر در صورت 144شمارهٔ ۲۲۳: العمر مضی وفاتنی المطلوبُ 145شمارهٔ ۲۲۴: القلب الی لقایکم یَرتاحُ 146شمارهٔ ۲۲۵: یا حاسب هل تعلم ماذا تَصنَع 147شمارهٔ ۲۲۶: هرگز نرود مهر تو پاک از دل من 148شمارهٔ ۲۲۷: سودای تو را خود سر و سامانی نیست 149شمارهٔ ۲۲۸: زان روز که چشم من به رویت نگریست 150شمارهٔ ۲۲۹: تا دست وصال تو نگیرم در دست 151شمارهٔ ۲۳۰: امروز که یار من مرا مهمان است 152شمارهٔ ۲۳۱: در حسرت آنم که شبی در کویت 153شمارهٔ ۲۳۲: امروز هر آن کسی که گل می بوید 154شمارهٔ ۲۳۳: دریاب اگر دسترسی خواهد بود 155شمارهٔ ۲۳۴: بر من سپه هجر تو پیروز مباد 156شمارهٔ ۲۳۵: گفتم که زرخ پردهٔ عزّت بردار 157شمارهٔ ۲۳۶: دست من و دامن تو امشب زنهار 158شمارهٔ ۲۳۷: ای شب تو ره وصل سحرگه مَسپَر 159شمارهٔ ۲۳۸: آن شب که زبختم گرهی بگشاید 160شمارهٔ ۲۳۹: من در غم تو مُردم و تو بی غم از ا ...161شمارهٔ ۲۴۰: بالله ترفقوا بقلب مجروح 162شمارهٔ ۲۴۱: بی دیدن تو بیم هلاک است مرا 163شمارهٔ ۲۴۲: تا مهر تو در سینه نهان است مرا 164شمارهٔ ۲۴۳: شمع ارچه زآتش همه تن پر نور است 165شمارهٔ ۲۴۴: هنگام وداع آمد آن سرو بلند 166شمارهٔ ۲۴۵: یارم به سفر چو راه رفتن بگزید 167شمارهٔ ۲۴۶: روزی دو سه از وصل تو بودم دلشاد 168شمارهٔ ۲۴۷: گر ماه شوی به جز محاقی نبود 169شمارهٔ ۲۴۸: وصل ارچه که دیده را منوّر دارد 170شمارهٔ ۲۴۹: صحرای جهان بی تو مرا تنگ آید 171شمارهٔ ۲۵۰: شب دوش نقاب قیر بر رخ چو کشید 172شمارهٔ ۲۵۱: داماد خیال را نثاری نرسد 173شمارهٔ ۲۵۲: یار ارچه زمن هیچ نمی آرد یاد 174شمارهٔ ۲۵۳: ماییم زدل دور و ز دلبر مهجور 175شمارهٔ ۲۵۴: او را چه تمتّع از جوانی باشد 176شمارهٔ ۲۵۵: چون دید دل من اثر سوز فراق 177شمارهٔ ۲۵۶: ای دلبر قصّاب نه سر می دهیَم 178شمارهٔ ۲۵۷: سرمایهٔ عمر عاقلان یک نفس است 179شمارهٔ ۲۵۸: مردار چه به کار خویش سرگردان است 180شمارهٔ ۲۵۹: خه خه به چه گشته ای چنین دشمن دوس ...181شمارهٔ ۲۶۰: اینها که زاسرار قدَر بی خبرند 182شمارهٔ ۲۶۱: گل گفت چو رخت ما به صحرا فکنند 183شمارهٔ ۲۶۲: یاری که به وقت کار در کار آید 184شمارهٔ ۲۶۳: ای دل همه آن بکن که رایت باشد 185شمارهٔ ۲۶۴: با هر بد و نیک وا نوازیم به طبع 186شمارهٔ ۲۶۵: چون آتش و آب بردباری نکنی 187شمارهٔ ۲۶۶: چندت گویم گر سر مردم داری 188شمارهٔ ۲۶۷: هرگه که تو با فرشته بین بنشینی 189شمارهٔ ۲۶۸: آن کس که برای فقر بربست کمر 190شمارهٔ ۲۶۹: دوش این چشمم که دُرّ مکنون می ریخ ...191شمارهٔ ۲۷۰: هر کاو رقمی زعقل بر دل بنگاشت 192شمارهٔ ۲۷۱: مقصود ز روزگار این یک نفس است 193شمارهٔ ۲۷۲: ای همنفسان فعل اجل می دانید 194شمارهٔ ۲۷۳: گفتم که مگر تخم هوس کاشتنی است 195شمارهٔ ۲۷۴: آن یار که منزلگه او قلب آمد 196شمارهٔ ۲۷۵: عنبر که نه آن تست لادن به ازوست 197شمارهٔ ۲۷۶: دردا که زعمر مایهٔ سود نماند 198شمارهٔ ۲۷۷: بیماری دل نمی توان پنهان کرد 199شمارهٔ ۲۷۸: دست دل اگر به دامن یار زنیم 200شمارهٔ ۲۷۹: خوبان همه گردن نفرازند آخر 201شمارهٔ ۲۸۰: هنگام گل آمد به تماشا نرویم؟202شمارهٔ ۲۸۱: مادام که جویی تو حقیقت زمجاز 203شمارهٔ ۲۸۲: یاری که نشد مرا به فرمان همه عمر 204شمارهٔ ۲۸۳: چون باد زمن می گذری چه توان کرد 205شمارهٔ ۲۸۴: هر بد که توان کاشت تو آن کاشته ای 206شمارهٔ ۲۸۵: کو عقل که بندی زهوس بگشاید 207شمارهٔ ۲۸۶: کو دست که بند بسته بگشاید ازو 208شمارهٔ ۲۸۷: آن را که دمی دمی به جانی ارزد 209شمارهٔ ۲۸۸: کامل نشوی تو با قرین ناقص 210شمارهٔ ۲۸۹: با دشمن و با دوست نه صلح است و نه ...211شمارهٔ ۲۹۰: چون گوی دلم نزد تو دلجوی افتاد 212شمارهٔ ۲۹۱: ای من زتو در هر دهنی، نیک است این 213شمارهٔ ۲۹۲: با گل گفتم قدر عزیزان داری 214شمارهٔ ۲۹۳: با من بت من هیچ نکو عهد نشد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ