به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیالباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا البابشمارهٔ ۲۰۶: پیش سخن و مذهب و کیشت میرم

2000عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پیش سخن و مذهب و کیشت میرم
پیش لب و چشم نوش و نیشت میرم
چون زندگی جان من از نیش تو است
من چون میرم به نوش نیشت میرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۵: از هر عاشق وصف دلالی شنوم 2شمارهٔ ۲۰۶: پیش سخن و مذهب و کیشت میرم 3شمارهٔ ۲۰۷: پیش از تو دل از جان و جهان برگیرم 4شمارهٔ ۲۰۸: گر من به مثل چو خضر جاوید زیَم 5شمارهٔ ۲۰۹: گه بوی خوشت زپیرهن می شنوم 6شمارهٔ ۲۱۰: می آیم وز شوق چنان می افتم 7شمارهٔ ۲۱۱: باد تو به هر صبوح مفتوح من است 8شمارهٔ ۲۱۲: چشمی دارم همه پر از صورت دوست 9شمارهٔ ۲۱۳: جانم چو به چشم دل درو معنی دید 10شمارهٔ ۲۱۴: در شهر ظریف و خوب روی ارچه بسی اس ...11شمارهٔ ۲۱۵: یاری دارم که جسم و جان صورت اوست 12شمارهٔ ۲۱۶: از صورت اگر چه طبع سرکش نشود 13شمارهٔ ۲۱۷: تو صورت و معنی به حقیقت بشناس 14شمارهٔ ۲۱۸: بیهوده مدام در تک و تاز ممان 15شمارهٔ ۲۱۹: در صورت خوب دید باید معنی 16شمارهٔ ۲۲۰: آن چیست که در چشم دل آید معنی 17شمارهٔ ۲۲۱: از مادر معنی چو نزاید معنی 18شمارهٔ ۲۲۲: زان می نگرم به چشم سر در صورت 19شمارهٔ ۲۲۳: العمر مضی وفاتنی المطلوبُ 20شمارهٔ ۲۲۴: القلب الی لقایکم یَرتاحُ 21شمارهٔ ۲۲۵: یا حاسب هل تعلم ماذا تَصنَع 22شمارهٔ ۲۲۶: هرگز نرود مهر تو پاک از دل من 23شمارهٔ ۲۲۷: سودای تو را خود سر و سامانی نیست 24شمارهٔ ۲۲۸: زان روز که چشم من به رویت نگریست 25شمارهٔ ۲۲۹: تا دست وصال تو نگیرم در دست 26شمارهٔ ۲۳۰: امروز که یار من مرا مهمان است 27شمارهٔ ۲۳۱: در حسرت آنم که شبی در کویت 28شمارهٔ ۲۳۲: امروز هر آن کسی که گل می بوید 29شمارهٔ ۲۳۳: دریاب اگر دسترسی خواهد بود 30شمارهٔ ۲۳۴: بر من سپه هجر تو پیروز مباد 31شمارهٔ ۲۳۵: گفتم که زرخ پردهٔ عزّت بردار 32شمارهٔ ۲۳۶: دست من و دامن تو امشب زنهار 33شمارهٔ ۲۳۷: ای شب تو ره وصل سحرگه مَسپَر 34شمارهٔ ۲۳۸: آن شب که زبختم گرهی بگشاید 35شمارهٔ ۲۳۹: من در غم تو مُردم و تو بی غم از ا ...36شمارهٔ ۲۴۰: بالله ترفقوا بقلب مجروح 37شمارهٔ ۲۴۱: بی دیدن تو بیم هلاک است مرا 38شمارهٔ ۲۴۲: تا مهر تو در سینه نهان است مرا 39شمارهٔ ۲۴۳: شمع ارچه زآتش همه تن پر نور است 40شمارهٔ ۲۴۴: هنگام وداع آمد آن سرو بلند 41شمارهٔ ۲۴۵: یارم به سفر چو راه رفتن بگزید 42شمارهٔ ۲۴۶: روزی دو سه از وصل تو بودم دلشاد 43شمارهٔ ۲۴۷: گر ماه شوی به جز محاقی نبود 44شمارهٔ ۲۴۸: وصل ارچه که دیده را منوّر دارد 45شمارهٔ ۲۴۹: صحرای جهان بی تو مرا تنگ آید 46شمارهٔ ۲۵۰: شب دوش نقاب قیر بر رخ چو کشید 47شمارهٔ ۲۵۱: داماد خیال را نثاری نرسد 48شمارهٔ ۲۵۲: یار ارچه زمن هیچ نمی آرد یاد 49شمارهٔ ۲۵۳: ماییم زدل دور و ز دلبر مهجور 50شمارهٔ ۲۵۴: او را چه تمتّع از جوانی باشد 51شمارهٔ ۲۵۵: چون دید دل من اثر سوز فراق 52شمارهٔ ۲۵۶: ای دلبر قصّاب نه سر می دهیَم 53شمارهٔ ۲۵۷: سرمایهٔ عمر عاقلان یک نفس است 54شمارهٔ ۲۵۸: مردار چه به کار خویش سرگردان است 55شمارهٔ ۲۵۹: خه خه به چه گشته ای چنین دشمن دوس ...56شمارهٔ ۲۶۰: اینها که زاسرار قدَر بی خبرند 57شمارهٔ ۲۶۱: گل گفت چو رخت ما به صحرا فکنند 58شمارهٔ ۲۶۲: یاری که به وقت کار در کار آید 59شمارهٔ ۲۶۳: ای دل همه آن بکن که رایت باشد 60شمارهٔ ۲۶۴: با هر بد و نیک وا نوازیم به طبع 61شمارهٔ ۲۶۵: چون آتش و آب بردباری نکنی 62شمارهٔ ۲۶۶: چندت گویم گر سر مردم داری 63شمارهٔ ۲۶۷: هرگه که تو با فرشته بین بنشینی 64شمارهٔ ۲۶۸: آن کس که برای فقر بربست کمر 65شمارهٔ ۲۶۹: دوش این چشمم که دُرّ مکنون می ریخ ...66شمارهٔ ۲۷۰: هر کاو رقمی زعقل بر دل بنگاشت 67شمارهٔ ۲۷۱: مقصود ز روزگار این یک نفس است 68شمارهٔ ۲۷۲: ای همنفسان فعل اجل می دانید 69شمارهٔ ۲۷۳: گفتم که مگر تخم هوس کاشتنی است 70شمارهٔ ۲۷۴: آن یار که منزلگه او قلب آمد 71شمارهٔ ۲۷۵: عنبر که نه آن تست لادن به ازوست 72شمارهٔ ۲۷۶: دردا که زعمر مایهٔ سود نماند 73شمارهٔ ۲۷۷: بیماری دل نمی توان پنهان کرد 74شمارهٔ ۲۷۸: دست دل اگر به دامن یار زنیم 75شمارهٔ ۲۷۹: خوبان همه گردن نفرازند آخر 76شمارهٔ ۲۸۰: هنگام گل آمد به تماشا نرویم؟77شمارهٔ ۲۸۱: مادام که جویی تو حقیقت زمجاز 78شمارهٔ ۲۸۲: یاری که نشد مرا به فرمان همه عمر 79شمارهٔ ۲۸۳: چون باد زمن می گذری چه توان کرد 80شمارهٔ ۲۸۴: هر بد که توان کاشت تو آن کاشته ای 81شمارهٔ ۲۸۵: کو عقل که بندی زهوس بگشاید 82شمارهٔ ۲۸۶: کو دست که بند بسته بگشاید ازو 83شمارهٔ ۲۸۷: آن را که دمی دمی به جانی ارزد 84شمارهٔ ۲۸۸: کامل نشوی تو با قرین ناقص 85شمارهٔ ۲۸۹: با دشمن و با دوست نه صلح است و نه ...86شمارهٔ ۲۹۰: چون گوی دلم نزد تو دلجوی افتاد 87شمارهٔ ۲۹۱: ای من زتو در هر دهنی، نیک است این 88شمارهٔ ۲۹۲: با گل گفتم قدر عزیزان داری 89شمارهٔ ۲۹۳: با من بت من هیچ نکو عهد نشد

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ