کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتم که این جانان کیست ، جان گفت جانان منست

    عشقش همی جستم به جان دل گفت درجان منست

    هر جا که مه روئی بود آنی از او دارد ولی

    آنی که او دارد همه می دان که از آن منست

    در کنج ویران دلم گنجیست پنهان عشق او

    گنجی اگر باید تو را در کنج ویران منست

    از مجلس اهل دلان خواهی که تا یابی نشان

    آن مجمع جمع چنان زلف پریشان منست

    میخانه خوش آراسته رندی خوشی نوخواسته

    ساقی سرمست خوشی امروز مهمان منست

    زنّار کفر زلف ما رو در میان بندش بپا

    آنگه به صدق دل بگو کاین کفر ایمان منست

    سید مرا بنواخته سردار رندان ساخته

    هرجا که یابی حاکمی محکوم فرمان منست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha