کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق جانانم و جانم خروشی می کند

    مستم و از مستیم خمخانه جوشی می‌ کند

    خستگان عشق را ساقی شرابی می دهد

    این دوا از بهر دُرد درد نوشی می کند

    می دهد محمود ایاز خویش را تشریف خاص

    پادشاهی این کرم با کهنه پوشی می کند

    دردسر می داد عقل از خانه بیرون کردمش

    ایستاده بر در و دزدیده گوشی می کند

    چون کنم اسرار دل با زاهد هشیار فاش

    جان سرمستم هوای می فروشی می کند

    گفتمش جامی بده گفتا بگیر اما خموش

    جانم از ذوق این حکایت با خموشی می کند

    نی حدیث نعمت الله می کند با عاشقان

    ناله اش بشنو که از جان خوش خروشی می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha