کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آمد به درت جان عزیز از سر یاری

    محروم مگردان ز در خویش ز یاری

    تنها نه منم سوختهٔ آتش عشقت

    بسیار چو من عاشق دل سوخته داری

    یک دم نرود عمر که بی یاد تو باشد

    امید که ما را تو ز خاطر نگذاری

    روزی به سر کوی تو جان را بسپارم

    باشد که همان جا تو به خاکم بسپاری

    گر جور کنی بر دل بیچارهٔ مسکین

    ما را نبود چاره به جز ناله و زاری

    ای دل به خرابات فنا خوش گذری کن

    شاید که می جام بقا را به کف آری

    می در قدح و ساقی ما سید سرمست

    ای زاهد مخمور تو آخر به چه کاری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha