کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تن رهاکن در طریق عاشقی تا جان شوی

    جان فدای عشق جانان کن که تا جانان شوی

    در خرابات مغان مستانه خود را در فکن

    پند رندان بشنو و می نوش می تا آن شوی

    گر گدای حضرت سلطان من باشی چو من

    لطف او بنوازدت ای شاه من سلطان شوی

    آفتاب حسن او مجموع عالم را گرفت

    غیر او پیدا نبینی گر ز خود پنهان شوی

    گر برآئی بر سر دار فنا منصور وار

    حاکم ملک بقا و میر سرمستان شوی

    زاهد مخمور را بگذار و با رندان نشین

    تا حریف مجلس رندان و سرمستان شوی

    جز طریق نعمت الله در جهان راهی مرو

    ور روی راه دگر می دان که سرگردان شوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha