کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هوای درد بی درمان که دارد

    سر سودای بی سامان که دارد

    رفیق راه بی پایان که جوید

    خیال مجلس جانان که دارد

    همه کس طالب آنند و ما هم

    ازین بگذر ببین تا آن که دارد

    چو کفر زلف او دین و دلم برد

    نظر بر خاطر ایمان که دارد

    مرا مهمان جان است او شب و روز

    چنین شاهی بگو مهمان که دارد

    قدح گردید اکنون نوبت ماست

    درین دوران چنین دوران که دارد

    به عشقش چون مجال خود ندارم

    بگو پروای خان و مان که دارد

    چو من از جان و دل کردم تبرا

    غم از دشوار و از آسان که دارد

    هوس دارم که جان خود ببازم

    ولی سید نظر بر بان که دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha