کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بندهٔ خود ز خاک ره بردار

    یک زمانی مرا به من بگذار

    جان سپاری کنم به دیده و سر

    گر تو گوئی که جان روا بسپار

    ای دل ار عاشقی بیا می نوش

    تا که گردی ز عمر برخوردار

    ذوق عاقل مجو تو از عاقل

    روی چون گل به نوک خار مخار

    کار ما عاشقی و میخواریست

    دولت این دولتست و کار این کار

    گنج داری و بینوا گردی

    کنج دل جوی و گنج را بردار

    بر سر دار اگر نهی قدمی

    نعمت الله بود تو را سردار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha