کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا ای نور چشم ما و خوش بنشین به جای خویش

    منور ساز مردم را و هم خلوتسرای خویش

    به هجرت مبتلا گشتم به وصلت آرزومندم

    چه باشد ار به دست آری رضای مبتلای خویش

    به غیر از ساقی رندان ندارم آشنا دیگر

    شدم از عقل بیگانه به عشق آشنای خویش

    بیا ای مطرب عشاق و ساز بینوا بنواز

    دم ما یک دمی خوش کن به آواز نوای خویش

    دوای درد دل درد است اگر داری غنیمت دان

    که دارد در همه عالم ازین خوشتر دوای خویش

    تو سلطانی به حسن امروز و سید بندهٔ جانی

    کرم فرما به لطف امروز بنواز این گدای خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha