کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان فدای عشق جانان کرده ایم

    این عنایت بین که با جان کرده ایم

    تا نبیند چشم نامحرم رُخش

    روی او از غیر پنهان کرده ایم

    طعنها بر حال مخموران زدیم

    آفرین بر جان مستان کرده ایم

    دُردی دردش فراوان خورده ایم

    درد دل را نیک درمان کرده ایم

    گنج او در کنج ویران یافتیم

    لاجرم گنجینه ویران کرده ایم

    عقل هندو دردسر می داد و ما

    خانه اش ترکانه تالان کرده ایم

    تا مگر آن زلف او آید به دست

    مجمع جمعی پریشان کرده ایم

    مذهب رندان طریق عاشقی است

    اختیار راه رندان کرده ایم

    نعمت الله را به سید خوانده ایم

    نسبت او را به جانان کرده ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha