شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۷۱: این عنایت بین که با جان کرده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان فدای عشق جانان کرده ایم این عنایت بین که با جان کرده ایم تا نبیند چشم نامحرم رُخش روی او از غیر پنهان کرده ایم طعنها بر حال مخموران زدیم آفرین بر جان مستان کرده ایم دُردی دردش فراوان خورده ایم درد دل را نیک درمان کرده ایم گنج او در کنج ویران یافتیم لاجرم گنجینه ویران کرده ایم عقل هندو دردسر می داد و ما خانه اش ترکانه تالان کرده ایم تا مگر آن زلف او آید به دست مجمع جمعی پریشان کرده ایم مذهب رندان طریق عاشقی است اختیار راه رندان کرده ایم نعمت الله را به سید خوانده ایم نسبت او را به جانان کرده ایم شاه نعمت الله