کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زاهد دگر از خلوت تقوی به درافتاد

    عقل آمد و با عشق درافتاد ور افتاد

    ما سر به در خانهٔ خمار نهادیم

    پا بر سر ما هر که نهاد او به سر افتاد

    مه روشنئی یافت که شد بدر تمامی

    نوری مگر از مهر رخت بر قمر افتاد

    افتاد در این کوی خرابات بسی دل

    المنة لله که بار دگر افتاد

    برخواستن از رهگذر او نتواند

    هر عاشق مستی که در آن رهگذر افتاد

    در خواب به جز نقش خیالش نتوان دید

    ور زانکه کسی دید مرا از نظر افتاد

    صد بار درین کوی خرابات فتادم

    عیبم مکن ارزان که گذارم دگر افتاد

    هر دیده که او نقش خیال دگری دید

    گر مردم چشم است که او از بصر افتاد

    رندی که به میخانهٔ سید گذری کرد

    تا یافت خبر مست شد و بی خبر افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha