کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر سودای ما داری ز سودای جهان بگذر

    و گر از سر همی ترسی ز سودای چنان بگذر

    در این دریای بی‌پایان در آ با ما خوشی بنشین

    نشان بی‌نشان پرسی ز نام و از نشان بگذر

    هوای عشق او داری هوای خویشتن بگذار

    خیالش نقش می‌بندی رها کن دل ز جان بگذر

    خرابات است و ما سرمست و ساقی جام می بر دست

    بهشت جاودان جویی به بزم عاشقان بگذر

    اگر مست خوشی بینی به چشم خویش بنشانش

    و گر مخمور پیش آید مبین او را روان بگذر

    در آ در کنج دل بنشین که دل گنجینهٔ شاه است

    بجو آن گنج سلطانی ز گنج شایگان بگذر

    چو سید طالب او شو که مطلوبی شوی چون او

    طلب کن آنکه می‌دانی بیا از این و آن بگذر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha