کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پردهٔ دیدهٔ من نقش خیالت دارد

    دل شوریدهٔ من شوق وصالت دارد

    هر کجا ماه رخی در نظرم می آید

    نیک می بینم و حسنی ز جمالت دارد

    بینوائی که گدای سر کوی تو بود

    بر سلاطین جهان جاه و جلالت دارد

    جان فدا کردم و سر در قدمت افکندم

    از چنین بندگ ای بنده خجالت دارد

    ساقیا ساغر می ده که لبم بی لب جام

    به سر جملهٔ مستان که سلامت دارد

    برو ای عقل که من مستم و تو مخموری

    توچه دانی که دل از عشق چه حالت دارد

    نعمت الله سخنش آب حیاتی است روان

    روح بخشد چه نصیبی ز زلالت دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha