کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو نور دیده چشم من خیالش درنظر دارد

    چنین مه رو که من دارم که در دور قمر دارد

    بیا ای بلبل شیدا و این گلزار ما بنگر

    به هر شاخی که بنشینی بسی گلهای تر دارد

    خراباتست و ماسرمست و ساقی جام می بر دست

    حریف ما بود رندی که او از ما خبر دارد

    به سالوسی و زراقی بیاید عقل سر گردان

    ز عشقم باز می دارد نمی دانم چه سر دارد

    به نور روی او دیده منور گشت می بینم

    چه خوش چشمی که نور او همیشه در نظر دارد

    اگرچه ذوق هشیاری بهر حالی بود چیزی

    ولیکن حال سرمستان ما ذوق دگر دارد

    حضور نعمت الله را دو سه روزی غنیمت دان

    که مهمان عزیز است و دگر عزم سفر دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha