کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می رود عمر عزیز ما دریغا چاره نیست

    دی برفت و می رود امروز و فردا چاره نیست

    عشق زلفش در سر ما دیگ سودا می پزد

    هر که دارد این چنین عشقی ز سودا چاره نیست

    چارهٔ بیچارگان است او و ما بیچاره ایم

    گر ببخشد ور نبخشد بندگان را چاره نیست

    آب چشم ما به هر سو رو نهاده می رود

    هر که آید سوی ما او را ز دریا چاره نیست

    این شراب مست ما از موصلی خوشتر بود

    ذوق خوردن گر کسی را نیست ما را چاره نیست

    سر به پای خم نهاده ساکن میخانه ایم

    عیب ما جانا مکن ما را ز مأوا چاره نیست

    نعمت الله در خراباتست و با رندان حریف

    هر که دارد عشق این صحبت از آنجا چاره نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha