کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان بی جانان تن بی جان بود

    خوش بود جانی که با جانان بود

    دردمندان را دوا درد دل است

    این چنین دردی مرا درمان بود

    عشق را خود با سر و سامان چه کار

    کار عاشق بی سر و سامان بود

    هر که او پابستهٔ زلف بتی است

    همچو مو پیوسته سرگردان بود

    هر کسی کز عشق او کشته شود

    او نمیرد زنده جاویدان بود

    عشق او گنجی و دل پروانه ای

    جای گنجش در دل ویران بود

    سید و بنده اگر خواهی بیا

    نعمت الله جو که این و آن بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha