کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نعمت الله جان به جانان داد و رفت

    بر در میخانه مست افتاد و رفت

    آفتابش از قمر بسته نقاب

    آن نقاب از روی خود بگشاد و رفت

    بود استادی به شاگردان بسی

    کرد شاگردان همه استاد و رفت

    در خرابات مغان مست و خراب

    سر به پای خم می بنهاد و رفت

    او خلیفه بود در بغداد تن

    رخت را بربست از بغداد و رفت

    عارفانه در جهان صد سال بود

    نی چو غافل داد جان بر باد و رفت

    سید ما بود ظاهر شد نهان

    بندگان را جمله کرد آزاد و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha