شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۶: بر در میخانه مست افتاد و رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نعمت الله جان به جانان داد و رفت بر در میخانه مست افتاد و رفت آفتابش از قمر بسته نقاب آن نقاب از روی خود بگشاد و رفت بود استادی به شاگردان بسی کرد شاگردان همه استاد و رفت در خرابات مغان مست و خراب سر به پای خم می بنهاد و رفت او خلیفه بود در بغداد تن رخت را بربست از بغداد و رفت عارفانه در جهان صد سال بود نی چو غافل داد جان بر باد و رفت سید ما بود ظاهر شد نهان بندگان را جمله کرد آزاد و رفت شاه نعمت الله