به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

شاه نعمت الله

شاه نعمت اللهغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۱۶: به خیالی نگار نتوان یافت

1110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بی سبب وصل یار نتوان یافت

به خیالی نگار نتوان یافت

از میان تا کناره نکنی

آن میان در کنار نتوان یافت

بی زمستان سرد و آتش و دود

لذتی از بهار نتوان یافت

می خمخانه در سرای حدوث

جرعهٔ بی خمار نتوان یافت

تا نگردی مقرب سلطان

بر در شاه بار نتوان یافت

همچو سید حریف سرمستی

اندر این روزگار نتوان یافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1غزل شمارهٔ ۴۱۵: سر آب از شراب نتوان یافت 2غزل شمارهٔ ۴۱۶: به خیالی نگار نتوان یافت 3غزل شمارهٔ ۴۱۷: بی رنج فنا گنج بقا را نتوان ی ...4غزل شمارهٔ ۴۱۸: هر کام که بود در زمان یافت 5غزل شمارهٔ ۴۱۹: درد نوشید از آن صفائی یافت 6غزل شمارهٔ ۴۲۰: ترک یک جان کرد و صد جان بازیا ...7غزل شمارهٔ ۴۲۱: دل سرمست سوی مستان رفت 8غزل شمارهٔ ۴۲۲: جان چه قدرش بود که جانان رفت 9غزل شمارهٔ ۴۲۳: ماند این دنیای بی بنیاد و رفت 10غزل شمارهٔ ۴۲۴: سر به پای خم می بنهاد و رفت 11غزل شمارهٔ ۴۲۵: بر در میخانه مست افتاد و رفت 12غزل شمارهٔ ۴۲۶: بر در میخانه مست افتاد و رفت 13غزل شمارهٔ ۴۲۷: رو به خاک راه او بنهاد و رفت 14غزل شمارهٔ ۴۲۸: بنده زین گرد و غبار آزاد رفت 15غزل شمارهٔ ۴۲۹: آمد و در حال وا گردید و رفت 16غزل شمارهٔ ۴۳۰: راه را نیست نهایت ابدا باید ر ...17غزل شمارهٔ ۴۳۱: رند سرمست از جهان خواهیم رفت 18غزل شمارهٔ ۴۳۲: دردمندانه به امید دوا خواهم ر ...19غزل شمارهٔ ۴۳۳: عشق درآمد ز در عقل ز جا رفت ر ...20غزل شمارهٔ ۴۳۴: چون سر زلفش وجودم مو به مو سو ...21غزل شمارهٔ ۴۳۵: چون سر زلفش وجودم مو به مو سو ...22غزل شمارهٔ ۴۳۶: این چنین نور خوشی در جای خود ...23غزل شمارهٔ ۴۳۷: خانه خالی دید از آن مأوا گرفت 24غزل شمارهٔ ۴۳۸: بعد از آن در جملهٔ اشیا گرفت 25غزل شمارهٔ ۴۳۹: گوئیا از ما عنایت وا گرفت 26غزل شمارهٔ ۴۴۰: عشق اگر داری طریق عاشقان باید ...27غزل شمارهٔ ۴۴۱: گوشه ای در جنت المأوا گرفت 28غزل شمارهٔ ۴۴۲: جانم فدای او که تمام جهان گرف ...29غزل شمارهٔ ۴۴۳: مهر رویش جهان جان بگرفت 30غزل شمارهٔ ۴۴۴: از مکان رفت و لامکان بگرفت 31غزل شمارهٔ ۴۴۵: تخت دل ملک جاودان بگرفت 32غزل شمارهٔ ۴۴۶: نه به یک صورتی به هر صورت 33غزل شمارهٔ ۴۴۷: در آینه نموده نقش خیال صورت 34غزل شمارهٔ ۴۴۸: جان فدا کن همچو ما گر وصل جان ...35غزل شمارهٔ ۴۴۹: ور کسی نیکو نشد بد باز گردد ع ...36غزل شمارهٔ ۴۵۰: تا جان بودم روی نتابم ز ولایت 37غزل شمارهٔ ۴۵۱: سر حلقهٔ رندانم و فارغ ز ملام ...38غزل شمارهٔ ۴۵۲: امید که آئی و من آیم به سلامت 39غزل شمارهٔ ۴۵۳: رندان نگریزند ز مستان به ملام ...40غزل شمارهٔ ۴۵۴: سرگشته در آن کوچه چو پرگار خر ...41غزل شمارهٔ ۴۵۵: سرگشته در آن کوچه چو رندان خر ...42غزل شمارهٔ ۴۵۶: گه صفاتش می نماید گاه ذات 43غزل شمارهٔ ۴۵۷: باقی به بقای حضرت اوست 44غزل شمارهٔ ۴۵۸: گویی که چو من بر لب شیرین نگر ...45غزل شمارهٔ ۴۵۹: گر چه تدبیر هم به تقدیر است 46غزل شمارهٔ ۴۶۰: عشق را عاقل و دیوانه یکی است 47غزل شمارهٔ ۴۶۱: ای دل تو به جان بر این بشارت 48غزل شمارهٔ ۴۶۲: جان که بی عشق او سپاری هیچ 49غزل شمارهٔ ۴۶۳: زیرا که نیست جز کرم او نجات ه ...50غزل شمارهٔ ۴۶۴: این عنایت بین که چون با بخت م ...51غزل شمارهٔ ۴۶۵: سو به سو گشت او ولی دریا فتاد 52غزل شمارهٔ ۴۶۶: روی خود بر روی ما نیکو نهاد 53غزل شمارهٔ ۴۶۷: بد چه شد نکو نمی‌ گنجد 54غزل شمارهٔ ۴۶۸: نزد ما خوشتر است از ما ورد 55غزل شمارهٔ ۴۶۹: باز بگشوده کنار و در میانم می ...56غزل شمارهٔ ۴۷۰: بنوش این جام و با خمار می‌خند 57غزل شمارهٔ ۴۷۱: همچو جان در بدن روان باشند 58غزل شمارهٔ ۴۷۲: بد نبیند همه نکو بیند 59غزل شمارهٔ ۴۷۳: این چنین چشم خوشی نیکو بود 60غزل شمارهٔ ۴۷۴: هر که درد تو کشد از پی درمان ...61غزل شمارهٔ ۴۷۵: این چنین در خدا به ما بگشود 62غزل شمارهٔ ۴۷۶: جام گیتی نما به ما بخشید 63غزل شمارهٔ ۴۷۷: جامع ذات و صفاتش نزد ما اسما ...64غزل شمارهٔ ۴۷۸: مظهر او مجمع اشیاء بود 65غزل شمارهٔ ۴۷۹: این چنین سرچشمه ای اینجا بود 66غزل شمارهٔ ۴۸۰: آب عین قطره و دریا بود 67غزل شمارهٔ ۴۸۱: واقف اسرار ذوق ما بود 68غزل شمارهٔ ۴۸۲: همچو ما غرقه درین دریا بود 69غزل شمارهٔ ۴۸۳: صورت و معنای جد ما بود 70غزل شمارهٔ ۴۸۴: آب ما از چشمهٔ حیوان بود 71غزل شمارهٔ ۴۸۵: آب ما از چشمهٔ حیوان بود 72غزل شمارهٔ ۴۸۶: خوش نباشد جان که بی جانان بود 73غزل شمارهٔ ۴۸۷: لاجرم دایم چنین حیران بود 74غزل شمارهٔ ۴۸۸: در همه عالم از آن دستان بود 75غزل شمارهٔ ۴۸۹: خوش بود جانی که با جانان بود 76غزل شمارهٔ ۴۹۰: خوش بود جانی که با جانان بود 77غزل شمارهٔ ۴۹۱: خرم آن جانی که جانان او بود 78غزل شمارهٔ ۴۹۲: این چنین خوش حاصلی نیکو بود 79غزل شمارهٔ ۴۹۳: عین او درچشم ما نیکو بود 80غزل شمارهٔ ۴۹۴: این چنین چشمی خوش و نیکو بود 81غزل شمارهٔ ۴۹۵: هرچه می بینم از آن نیکو بود 82غزل شمارهٔ ۴۹۶: بلکه آن نقطه دایره بنمود 83غزل شمارهٔ ۴۹۷: چون از او باشد همه نیکو بود 84غزل شمارهٔ ۴۹۸: هرچه آید در نظر نیکو بود 85غزل شمارهٔ ۴۹۹: روی خود دیدن در او خوشتر بود 86غزل شمارهٔ ۵۰۰: غرقهٔ دریای ما خوشتر بود 87غزل شمارهٔ ۵۰۱: به از این نسبت خرقه ز محالات ...88غزل شمارهٔ ۵۰۲: رند مست و ذوق مستان خوش بود 89غزل شمارهٔ ۵۰۳: برهان واضح است و دلیل مبین بو ...90غزل شمارهٔ ۵۰۴: این کسی داند که او آگه بود 91غزل شمارهٔ ۵۰۵: نسبتش هیچ با نسب نبود 92غزل شمارهٔ ۵۰۶: سر نهد بر پاش و بر رو اوفتد 93غزل شمارهٔ ۵۰۷: صد شاه به یک نفس برافتد 94غزل شمارهٔ ۵۰۸: آبروی ماست بر رو می رود 95غزل شمارهٔ ۵۰۹: آبروی ما به هر سو می رود 96غزل شمارهٔ ۵۱۰: خوش روان از دیده بر رو می رود 97غزل شمارهٔ ۵۱۱: این چنین آب خوشی پیوسته بر رو ...98غزل شمارهٔ ۵۱۲: دیگ سودایش همیشه نیک بر سر می ...99غزل شمارهٔ ۵۱۳: گر به چشم ما نشینی خوش بود 100غزل شمارهٔ ۵۱۴: جان عاشق صفا نمی گیرد 101غزل شمارهٔ ۵۱۵: سخت بی شرمست از آن رو پردهٔ م ...102غزل شمارهٔ ۵۱۶: ملک دل بگرفت و جان ما به غارت ...103غزل شمارهٔ ۵۱۷: جان فدای او که جان ما به غارت ...104غزل شمارهٔ ۵۱۸: آفتاب حسن او پیدا شود 105غزل شمارهٔ ۵۱۹: هر نفس جانی دگر شیدا شود 106غزل شمارهٔ ۵۲۰: گر بیاید تربیت از کاملی کامل ...107غزل شمارهٔ ۵۲۱: مشکلات او همه حل وا شود 108غزل شمارهٔ ۵۲۲: مظهر ار نیکو بود مظهر نکو ظاه ...109غزل شمارهٔ ۵۲۳: وین دل دریا دل ما سوی مأوا می ...110غزل شمارهٔ ۵۲۴: خوش بود جانی که مقبول چنان جا ...111غزل شمارهٔ ۵۲۵: گوئیا ما را به مأوا می کشد 112غزل شمارهٔ ۵۲۶: آبرو می بخشد و ما را به مأوا ...113غزل شمارهٔ ۵۲۷: خاطر ما سوی دریا می کشد 114غزل شمارهٔ ۵۲۸: گوئیا ما را به مأوا می کشد 115غزل شمارهٔ ۵۲۹: دوستان را بی سر و پا می کشد 116غزل شمارهٔ ۵۳۰: هر لحظه از حالی دگر ما را به ...117غزل شمارهٔ ۵۳۱: هر زمان نقش خیالی می کشد 118غزل شمارهٔ ۵۳۲: نور دیده پیش مردم بی حسابش می ...119غزل شمارهٔ ۵۳۳: همیشه همت او کاینات می بخشد 120غزل شمارهٔ ۵۳۴: باز بگشوده کنار و در میانم می ...121غزل شمارهٔ ۵۳۵: یا خیالی سوی آبی می کشند 122غزل شمارهٔ ۵۳۶: حیات طیبه و عمر جاودان بخشد 123غزل شمارهٔ ۵۳۷: پادشاهی به هر گدا بخشد 124غزل شمارهٔ ۵۳۸: خوش نوائی به بینوا بخشید 125غزل شمارهٔ ۵۳۹: این چنین نعمتی خدا بخشید 126غزل شمارهٔ ۵۴۰: این سعادت به ما خدا بخشید 127غزل شمارهٔ ۵۴۱: دولتی خوش به ما خدا بخشید 128غزل شمارهٔ ۵۴۲: دست خود از دست هر بی پا و سر ...129غزل شمارهٔ ۵۴۳: هم به احمد احد هویدا شد 130غزل شمارهٔ ۵۴۴: صورت و معنئی هویدا شد 131غزل شمارهٔ ۵۴۵: احدی لاجرم هویدا شد 132غزل شمارهٔ ۵۴۶: گوئیا آفتاب پیدا شد 133غزل شمارهٔ ۵۴۷: از مجلس رندان خرابات کجا شد 134غزل شمارهٔ ۵۴۸: گرچه جان بود عین جانان شد 135غزل شمارهٔ ۵۴۹: حال جمعی نکو پریشان شد 136غزل شمارهٔ ۵۵۰: مجلس کاینات گلشن شد 137غزل شمارهٔ ۵۵۱: به بوی سنبل زلفش دماغ عقل مفت ...138غزل شمارهٔ ۵۵۲: خوش شبی معتکف کوی مغان خواهم ...139غزل شمارهٔ ۵۵۳: به سراپردهٔ میخانه روان خواهد ...140غزل شمارهٔ ۵۵۴: جامع صورتین واقع شد 141غزل شمارهٔ ۵۵۵: زنده آمد دل از آن پیوسته شد 142غزل شمارهٔ ۵۵۶: واصل دریای او جز ما نشد 143غزل شمارهٔ ۵۵۷: هوائی چون هوای ما نباشد 144غزل شمارهٔ ۵۵۸: وجود جود بر ما وجود ما باشد 145غزل شمارهٔ ۵۵۹: در دو عالم که یار ما باشد 146غزل شمارهٔ ۵۶۰: هر چه باشد برای ما باشد 147غزل شمارهٔ ۵۶۱: چنین دولت نمی دانم در این عال ...148غزل شمارهٔ ۵۶۲: چنین شاهی که ما داریم در عالم ...149غزل شمارهٔ ۵۶۳: شرفش بر همه جهان باشد 150غزل شمارهٔ ۵۶۴: گفتم رسم به وصلت گفتا محال با ...151غزل شمارهٔ ۵۶۵: در خیال آن جمال او باشد 152غزل شمارهٔ ۵۶۶: نظر باز خوشی باشی چو منظورت ن ...153غزل شمارهٔ ۵۶۷: یاری اهل دلان در دل و جانش با ...154غزل شمارهٔ ۵۶۸: آن میان در کنار خوش باشد 155غزل شمارهٔ ۵۶۹: دل و دلدار خویش خوش باشد 156غزل شمارهٔ ۵۷۰: همیشه عاشق مست خراب خوش باشد 157غزل شمارهٔ ۵۷۱: ما باده پرستیم مناجات چه باشد 158غزل شمارهٔ ۵۷۲: آب رحمت به جام جان باشد 159غزل شمارهٔ ۵۷۳: از فنا و بقا نه اندیشد 160غزل شمارهٔ ۵۷۴: هر چه بیند همه نکو بیند 161غزل شمارهٔ ۵۷۵: صورت چو جام یابد معنی شراب بی ...162غزل شمارهٔ ۵۷۶: منع نتوان کردنش چون میل مأوا ...163غزل شمارهٔ ۵۷۷: ره روانیم و رهنما مرشد 164غزل شمارهٔ ۵۷۸: نیست ممکن که دمی بی هوسی بنشی ...165غزل شمارهٔ ۵۷۹: اگر بیند کسی غیرش بگو نیکو نم ...166غزل شمارهٔ ۵۸۰: هم به نور خدا ، خدا بیند 167غزل شمارهٔ ۵۸۱: چو نور روی او باشد همه چیزی ن ...168غزل شمارهٔ ۵۸۲: هر چه بیند همه نکو بیند 169غزل شمارهٔ ۵۸۳: دارد او حب وطن میلی به مأوا م ...170غزل شمارهٔ ۵۸۴: جانم سجود حضرت معبود می کند 171غزل شمارهٔ ۵۸۵: جان مستم از هوای او خروشی می ...172غزل شمارهٔ ۵۸۶: حاکم است و پادشاهانه امارت می ...173غزل شمارهٔ ۵۸۷: قصهٔ جانم به سوز دل حکایت می ...174غزل شمارهٔ ۵۸۸: مستم و از مستیم خمخانه جوشی م ...175غزل شمارهٔ ۵۸۹: مردهٔ درد او دوا چه کند 176غزل شمارهٔ ۵۹۰: مبتلای غم تو غیر بلا را چه کن ...177غزل شمارهٔ ۵۹۱: خاطرش میل با جنان نکند 178غزل شمارهٔ ۵۹۲: ناخورده دُرد دردش صاف دوا چه ...179غزل شمارهٔ ۵۹۳: دیگری یار ما کجا ماند 180غزل شمارهٔ ۵۹۴: سر موئی نشکستیم خدا می داند 181غزل شمارهٔ ۵۹۵: پشت پا بر بحر و بر برمی زند 182غزل شمارهٔ ۵۹۶: روز و شب با اوست کو کو می زند 183غزل شمارهٔ ۵۹۷: پشت پا بر هر دو عالم می زند 184غزل شمارهٔ ۵۹۸: حال ما در بیان نمی گنجد 185غزل شمارهٔ ۵۹۹: مایه و سود در نمی گنجد 186غزل شمارهٔ ۶۰۰: چه سودائیست عشق اوکه در هر سر ...187غزل شمارهٔ ۶۰۱: به جز رمز و کنایت در نگنجد 188غزل شمارهٔ ۶۰۲: چون او گنجد هوا نگنجد 189غزل شمارهٔ ۶۰۳: عشق جانان کشته را جان می دهد 190غزل شمارهٔ ۶۰۴: ور نباشد جام می کی می دهد 191غزل شمارهٔ ۶۰۵: چه جای او که صورت او هست بی ع ...192غزل شمارهٔ ۶۰۶: این هر سه یکیست نزد اوحد 193غزل شمارهٔ ۶۰۷: نیک و بد هرچه می کند یابد 194غزل شمارهٔ ۶۰۸: غیر تو را هست نگوید خرد 195غزل شمارهٔ ۶۰۹: سر از دستار نشناسیم و می از ج ...196غزل شمارهٔ ۶۱۰: این جمله طلب کنش را حمد 197غزل شمارهٔ ۶۱۱: ذات یکی صفت بسی خاص یکی و عام ...198غزل شمارهٔ ۶۱۲: بلای عشق ندیده شفا کجا یابد 199غزل شمارهٔ ۶۱۳: خوش بقائی از این فنا یابد 200غزل شمارهٔ ۶۱۴: سبک از هر طرفی فتنه دوان برخی ...201غزل شمارهٔ ۶۱۵: آب با آب خوش درآمیزد 202غزل شمارهٔ ۶۱۶: دُرد دردش دوای دل سازد 203غزل شمارهٔ ۶۱۷: چو ذره آفتاب جان به پای او سر ...204غزل شمارهٔ ۶۱۸: دل چنین سوخت جان چه سان سوزد 205غزل شمارهٔ ۶۱۹: خیمه در دار بقا خواهیم زد 206غزل شمارهٔ ۶۲۰: دیگری کی به جای ما دارد 207غزل شمارهٔ ۶۲۱: خود مفلس بازاری سرمایه کجا دا ...208غزل شمارهٔ ۶۲۲: چنین مه رو که من دارم که در د ...209غزل شمارهٔ ۶۲۳: هر که آید بر ما کام دلی بردار ...210غزل شمارهٔ ۶۲۴: سر سودای بی سامان که دارد 211غزل شمارهٔ ۶۲۵: دل شوریدهٔ من شوق وصالت دارد 212غزل شمارهٔ ۶۲۶: خستهٔ رنج غم تو درجاتی دارد 213غزل شمارهٔ ۶۲۷: خوش کمالی که جمالی به کمالی د ...214غزل شمارهٔ ۶۲۸: جام بی باده رند کی دارد 215غزل شمارهٔ ۶۲۹: این مثالی است کاین و آن دارد 216غزل شمارهٔ ۶۳۰: جان فدایش کنم که آن دارد 217غزل شمارهٔ ۶۳۱: سلطنت بی نوای او دارد 218غزل شمارهٔ ۶۳۲: گویا خبر از خدا ندارد 219غزل شمارهٔ ۶۳۳: عمری به خیال می گذارد 220غزل شمارهٔ ۶۳۴: یا محرم رازی که ز عقبی خبر آر ...221غزل شمارهٔ ۶۳۵: کآب از چشمهاش می بارد 222غزل شمارهٔ ۶۳۶: مرغ وهم ار پر بسوزد ره به مأو ...223غزل شمارهٔ ۶۳۷: نافهٔ مشک ختن گیرد به هر سوئی ...224غزل شمارهٔ ۶۳۸: ور بمیرم هم به خاکم بسپرد 225غزل شمارهٔ ۶۳۹: در نظر غیر او کجا گذرد 226غزل شمارهٔ ۶۴۰: هر کس که کرد حاصل می دان که آ ...227غزل شمارهٔ ۶۴۱: سلطان همه خلق جهانی چه توان ک ...228غزل شمارهٔ ۶۴۲: او را نتوان دید و نظاره نتوان ...229غزل شمارهٔ ۶۴۳: حاصل عمر عزیز است رها نتوان ک ...230غزل شمارهٔ ۶۴۴: در سر ما این چنین سودا که کرد 231غزل شمارهٔ ۶۴۵: حاجتم جز روا چه خواهی کرد 232غزل شمارهٔ ۶۴۶: خویشتن را معتبر خواهیم کرد 233غزل شمارهٔ ۶۴۷: واقف از حال این و آنم کرد 234غزل شمارهٔ ۶۴۸: بلبل از ذوق آن ترنم کرد 235غزل شمارهٔ ۶۴۹: در پس پردهٔ جان یار ترنم می ک ...236غزل شمارهٔ ۶۵۰: عشقبازی به عقل نتوان کرد 237غزل شمارهٔ ۶۵۱: والهم از بوی نورالله خود 238غزل شمارهٔ ۶۵۲: منور ساز مردم را و هم خلوتسرا ...239غزل شمارهٔ ۶۵۳: جان سپرد و جان با ایمان سپرد 240غزل شمارهٔ ۶۵۴: بی خبر از معرفت چیزی نبرد 241غزل شمارهٔ ۶۵۵: نیک و بد هر چه کرد با خود برد 242غزل شمارهٔ ۶۵۶: می کشیدی درد و می نوشید درد 243غزل شمارهٔ ۶۵۷: زان همی ریزم فرود آیم به روی ...244غزل شمارهٔ ۶۵۸: در دیدهٔ ما نقش خیال تو عیان ...245غزل شمارهٔ ۶۵۹: بی می خود حی نمی توان بود 246غزل شمارهٔ ۶۶۰: چه محال و خیال خواهد بود 247غزل شمارهٔ ۶۶۱: که مرا یار غار خواهد بود 248غزل شمارهٔ ۶۶۲: بنده آنجا امیر خواهد بود 249غزل شمارهٔ ۶۶۳: در دل او هوای لیلی بود 250غزل شمارهٔ ۶۶۴: تو نکو می بین که او نیکو نمود 251غزل شمارهٔ ۶۶۵: حضرت بی چون نگویم چو نمود 252غزل شمارهٔ ۶۶۶: نقش نقاش را نکو بنمود 253غزل شمارهٔ ۶۶۷: هم به نام خودش نشان بنمود 254غزل شمارهٔ ۶۶۸: زهره و مشتری چه خواهد بود 255غزل شمارهٔ ۶۶۹: بیا که نوبت وصلست و وقت گفت و ...256غزل شمارهٔ ۶۷۰: روی او دیدم چو برقع برگشود 257غزل شمارهٔ ۶۷۱: از گریبان روز رو بنمود 258غزل شمارهٔ ۶۷۲: هر چه ما دیدیم غیر او نبود 259غزل شمارهٔ ۶۷۳: نظری خوش به چشم ما فرمود 260غزل شمارهٔ ۶۷۴: شب گذشت و روز روشن رو نمود 261غزل شمارهٔ ۶۷۵: گر چه هجرانش به ظاهر می نمود 262غزل شمارهٔ ۶۷۶: هرچه دیدیم بی وجود نبود 263غزل شمارهٔ ۶۷۷: در دو عالم جز او نبود وجود 264غزل شمارهٔ ۶۷۸: این عنایت همه به ما بنمود 265غزل شمارهٔ ۶۷۹: در میخانه ای به ما بگشود 266غزل شمارهٔ ۶۸۰: در میخانه را به ما بگشود 267غزل شمارهٔ ۶۸۱: در میخانه را به ما بگشود 268غزل شمارهٔ ۶۸۲: نفسی بی وجود نتوان بود 269غزل شمارهٔ ۶۸۳: مائیم عباد و دوست معبود 270غزل شمارهٔ ۶۸۴: حضرت او به ما عطا فرمود 271غزل شمارهٔ ۶۸۵: آنکه او هست و بود و خواهد بود 272غزل شمارهٔ ۶۸۶: از همه رو دری به ما بگشود 273غزل شمارهٔ ۶۸۷: در مرتبه ای عابد در مرتبه ای ...274غزل شمارهٔ ۶۸۸: در میخانه بگشاید به رندان باد ...275غزل شمارهٔ ۶۸۹: بنگر چه کند اگر گشاید 276غزل شمارهٔ ۶۹۰: به دم سرو باده پیماید 277غزل شمارهٔ ۶۹۱: گر خیالش به خواب بنماید 278غزل شمارهٔ ۶۹۲: صحبت او مرا نمی باید 279غزل شمارهٔ ۶۹۳: به هر آئینه روئی می نماید 280غزل شمارهٔ ۶۹۴: در جام جهان نما نماید 281غزل شمارهٔ ۶۹۵: در نظر هیچ خوب ننماید 282غزل شمارهٔ ۶۹۶: ور گرد درش گردی او در به تو ب ...283غزل شمارهٔ ۶۹۷: گوش تو در سخن گشاید 284غزل شمارهٔ ۶۹۸: دستی که از آن نقش بگیرد به سر ...285غزل شمارهٔ ۶۹۹: با لب او شکر چه کار آید 286غزل شمارهٔ ۷۰۰: با کفر سر زلفش ایمان به چه کا ...287غزل شمارهٔ ۷۰۱: لب ساغر فتوحت افزاید 288غزل شمارهٔ ۷۰۲: یک ذات ذوات می نماید 289غزل شمارهٔ ۷۰۳: یا ذات به ذات می نماید 290غزل شمارهٔ ۷۰۴: گهی زلفش پریشان می نماید 291غزل شمارهٔ ۷۰۵: همه عالم سرابی می نماید 292غزل شمارهٔ ۷۰۶: جانی است که آن روان نماید 293غزل شمارهٔ ۷۰۷: در جام جهان نما نماید 294غزل شمارهٔ ۷۰۸: در آن نقش خیالم او نماید 295غزل شمارهٔ ۷۰۹: یا نقش خیالی است که در خواب ن ...296غزل شمارهٔ ۷۱۰: یابد او هر چه از خدا جوید 297غزل شمارهٔ ۷۱۱: می رود بی سروپا گرد جهان می ج ...298غزل شمارهٔ ۷۱۲: این چنین بود آن چنان گردید 299غزل شمارهٔ ۷۱۳: هفت دریا را به یک دم درکشید 300غزل شمارهٔ ۷۱۴: آن چنان پنهان چنین پیدا که دی ...301غزل شمارهٔ ۷۱۵: یافت مقصود همان لحظه که روی ت ...302غزل شمارهٔ ۷۱۶: دست گیرید و مرا مست به میخانه ...303غزل شمارهٔ ۷۱۷: آلت مجلس ما جمله به ساقی سپری ...304غزل شمارهٔ ۷۱۸: مخمورش از آن مجلس رندان به در ...305غزل شمارهٔ ۷۱۹: ترسای میان بسته به زنار ببیند 306غزل شمارهٔ ۷۲۰: در جام جم آن حضرت جمشید ببینی ...307غزل شمارهٔ ۷۲۱: سایهٔ خورشید اعلی بایزید 308غزل شمارهٔ ۷۲۲: با من سخن از زاهد زنار مگوئید 309غزل شمارهٔ ۷۲۳: این چنین خانه خدا بهر خدا را ...310غزل شمارهٔ ۷۲۴: عقل آمد و با عشق درافتاد ور ا ...311غزل شمارهٔ ۷۲۵: جان بیچاره در فغان افتاد 312غزل شمارهٔ ۷۲۶: بد مگویش که او نکو افتاد 313غزل شمارهٔ ۷۲۷: بی تکلف خوب در خور اوفتاد 314غزل شمارهٔ ۷۲۸: مردم دیده در این دریا فتاد 315غزل شمارهٔ ۷۲۹: همچو ما در بحر بی پایان فتاد 316غزل شمارهٔ ۷۳۰: خمخانه به دست عاشقان داد 317غزل شمارهٔ ۷۳۱: عشقیست در این جان که به صد جا ...318غزل شمارهٔ ۷۳۲: بوسهٔ خوش بر لب جانان نداد 319غزل شمارهٔ ۷۳۳: می خورم می خورم که نوشم باد 320غزل شمارهٔ ۷۳۴: بیا و خدمت او نوش کن که نوشت ...321غزل شمارهٔ ۷۳۵: قل هوالله احد حرز دو ابروی تو ...322غزل شمارهٔ ۷۳۶: دولت عشقش مرا پیوسته باد 323غزل شمارهٔ ۷۳۷: آفتاب دولتش تابنده باد 324غزل شمارهٔ ۷۳۸: از زحمت این زندان جستیم مبارک ...325غزل شمارهٔ ۷۳۹: روی خود در جنت المأوا نهاد 326غزل شمارهٔ ۷۴۰: اشک خون آلود ما بر رو نهاد 327غزل شمارهٔ ۷۴۱: ملک دل بگرفت و خان و مان همه ...328غزل شمارهٔ ۷۴۲: حسن تو در آئینهٔ یکتا بنمایند 329غزل شمارهٔ ۷۴۳: حسن دیگری به ما نمایند 330غزل شمارهٔ ۷۴۴: گاه در بحر و گاه در جویند 331غزل شمارهٔ ۷۴۵: تا بود چنین بوده و تا باد چنی ...332غزل شمارهٔ ۷۴۶: بی نام و نشانند از این نام نش ...333غزل شمارهٔ ۷۴۷: کنج را هم یسار می خوانند 334غزل شمارهٔ ۷۴۸: آب ارواح و آدمش خوانند 335غزل شمارهٔ ۷۴۹: بنوش جام شرابی که نوش جانت با ...336غزل شمارهٔ ۷۵۰: همدم عاشقان میخوارند 337غزل شمارهٔ ۷۵۱: پیوسته نگار را نگارند 338غزل شمارهٔ ۷۵۲: کار بی ساز ما به ساز آمد 339غزل شمارهٔ ۷۵۳: کارساز خوشم به ساز آمد 340غزل شمارهٔ ۷۵۴: کثرت بالذات وحدت آمد 341غزل شمارهٔ ۷۵۵: خورشید نهان گشته به شکل دگر آ ...342غزل شمارهٔ ۷۵۶: از دولت او کارم بر آمد 343غزل شمارهٔ ۷۵۷: پادشاهی به هر گدا نرسد 344غزل شمارهٔ ۷۵۸: پادشاهی دو عالم به گدائی نرسد 345غزل شمارهٔ ۷۵۹: منصب شاهی به گدا کی رسد 346غزل شمارهٔ ۷۶۰: آستین را از دست نشناسد 347غزل شمارهٔ ۷۶۱: این مرحمت نگر که به ما از خدا ...348غزل شمارهٔ ۷۶۲: چون که از ما بود با مأوا رسید 349غزل شمارهٔ ۷۶۳: هر کس که دید او را می دان که ...350غزل شمارهٔ ۷۶۴: پادشاهی به این گدا برسد 351غزل شمارهٔ ۷۶۵: در چشم او نیاید هر چشمه ای ، ...352غزل شمارهٔ ۷۶۶: هر دیده که آن دید یقین دان که ...353غزل شمارهٔ ۷۶۷: یاری که نظر کرد در این دیده ع ...354غزل شمارهٔ ۷۶۸: روشن چشمی که آنچنان دید 355غزل شمارهٔ ۷۶۹: روشن چشمی که آن چنان دید 356غزل شمارهٔ ۷۷۰: یا ماه هلالی است که در آب توا ...357غزل شمارهٔ ۷۷۱: در این آئینه آنی می توان دید 358غزل شمارهٔ ۷۷۲: دیده ها پر ز آب می گردد 359غزل شمارهٔ ۷۷۳: تا به وقتی که خود تلف گردد 360غزل شمارهٔ ۷۷۴: به هوا گرد این جهان گردید 361غزل شمارهٔ ۷۷۵: همچو رندان به جان روان گردید 362غزل شمارهٔ ۷۷۶: عاشقانه به عشق می نازند 363غزل شمارهٔ ۷۷۷: همدمند و هر دو همدم سرخوشند 364غزل شمارهٔ ۷۷۸: چون حبابند این و آن غرقند 365غزل شمارهٔ ۷۷۹: توبه بشکستم و وارستم از این خ ...366غزل شمارهٔ ۷۸۰: قیمتش جانهاست ارزان کی دهند 367غزل شمارهٔ ۷۸۱: بیرون ز سفیدی و سیاهند 368غزل شمارهٔ ۷۸۲: اهل عقبی مقید حالند 369غزل شمارهٔ ۷۸۳: عود جانان ، عاشقان در مجمر دل ...370غزل شمارهٔ ۷۸۴: پرده چو برگرفتند روئی به ما ن ...371غزل شمارهٔ ۷۸۵: از وجود و از عدم آسوده اند 372غزل شمارهٔ ۷۸۶: خم می در ساغری پیموده اند 373غزل شمارهٔ ۷۸۷: همچو ما زندهٔ پاینده شدند 374غزل شمارهٔ ۷۸۸: تا ابد این سلطنت ما را عطا فر ...375غزل شمارهٔ ۷۸۹: کی توانند گرد ما گردند 376غزل شمارهٔ ۷۹۰: آن گهی در عشق جان باز آمدند 377غزل شمارهٔ ۷۹۱: نور چشم ماه پیدا کرده اند 378غزل شمارهٔ ۷۹۲: از برای بخشش ما کرده اند 379غزل شمارهٔ ۷۹۳: روحست و همچو راح در اینجام کر ...380غزل شمارهٔ ۷۹۴: طرهٔ زلف بتم از نو مطرا کرده ...381غزل شمارهٔ ۷۹۵: صحن ما را پر ز حلوا کرده اند 382غزل شمارهٔ ۷۹۶: وین حرف بین که بر ورق جان کشی ...383غزل شمارهٔ ۷۹۷: خستگان غمش از رنج شفا یافته ا ...384غزل شمارهٔ ۷۹۸: اولا عود دل سوختگان سوخته اند 385غزل شمارهٔ ۷۹۹: برّیان این گفته را وا گفته ان ...386غزل شمارهٔ ۸۰۰: همیشه عاشق و مست وخراب باشد ر ...387غزل شمارهٔ ۸۰۱: مال پامال شد و بالش ماند 388غزل شمارهٔ ۸۰۲: عالم چو بود فدای سید 389غزل شمارهٔ ۸۰۳: باده نوشان را صلائی داده اند 390غزل شمارهٔ ۸۰۴: عنبر ما با گلاب آغشته اند 391غزل شمارهٔ ۸۰۵: بیا ای شاه و ای سلطان سید 392غزل شمارهٔ ۸۰۶: ور ذوق دوست جوئی ما دوستدار س ...393غزل شمارهٔ ۸۰۷: رو به درگاه خدا آر و ریا را ب ...394غزل شمارهٔ ۸۰۸: و گر از سر همی ترسی ز سودای چ ...395غزل شمارهٔ ۸۰۹: عشق جانان ، جان جان است ای پس ...396غزل شمارهٔ ۸۱۰: آن یکی در هر یکی پیدا نگر 397غزل شمارهٔ ۸۱۱: همچو ما در بحر ما ، ذما را نگ ...398غزل شمارهٔ ۸۱۲: عین ما در جو و در دریا نگر 399غزل شمارهٔ ۸۱۳: آب را می نوش و ذوق ما نگر 400غزل شمارهٔ ۸۱۴: نور او در دیدهٔ بینا نگر 401غزل شمارهٔ ۸۱۵: عین ما می بین و در دریا نگر 402غزل شمارهٔ ۸۱۶: نور او در دیدهٔ بینا نگر 403غزل شمارهٔ ۸۱۷: یک حقیقت در همه اشیا نگر 404غزل شمارهٔ ۸۱۸: ذوق اگر داری درین دریا نگر 405غزل شمارهٔ ۸۱۹: عین ما در عین این دریا نگر 406غزل شمارهٔ ۸۲۰: هر چه بینی از کمال او نگر 407غزل شمارهٔ ۸۲۱: حسن او بین و در کمال نگر 408غزل شمارهٔ ۸۲۲: خلق را بگذار و جمله حق نگر 409غزل شمارهٔ ۸۲۳: نعمت والله را با هم نگر 410غزل شمارهٔ ۸۲۴: نعمت الله بین و آن نعمت نگر 411غزل شمارهٔ ۸۲۵: مظهری ظاهر درین مظهر نگر 412غزل شمارهٔ ۸۲۶: صورت و معنیش نیکو می نگر 413غزل شمارهٔ ۸۲۷: روی او را به او نکو بنگر 414غزل شمارهٔ ۸۲۸: بیا به نور خدا پرتوی خدا بنگر 415غزل شمارهٔ ۸۲۹: در این چنین حجابی آن بی حجاب ...416غزل شمارهٔ ۸۳۰: آب از حباب می نوش جام و شراب ...417غزل شمارهٔ ۸۳۱: گوش کن و به جان شنو گفتهٔ عاش ...418غزل شمارهٔ ۸۳۲: غایتش جز محال نیست دگر 419غزل شمارهٔ ۸۳۳: وی مرا در هر طرف شهری دگر 420غزل شمارهٔ ۸۳۴: دیدم از مهر تو مهتابی دگر 421غزل شمارهٔ ۸۳۵: غیر جود او نمی یابیم ما جودی ...422غزل شمارهٔ ۸۳۶: عشق جانان ، جان جان است ای پس ...423غزل شمارهٔ ۸۳۷: آفتاب مه نقال است ای پسر 424غزل شمارهٔ ۸۳۸: دل که باشد جان کدام است ای پس ...425غزل شمارهٔ ۸۳۹: قلب آدم نیز دام است ای پسر 426غزل شمارهٔ ۸۴۰: ور نگردی پست گردی ای پسر 427غزل شمارهٔ ۸۴۱: وز لبش قند به خروار مبر 428غزل شمارهٔ ۸۴۲: چو ما با او در این زندان به س ...429غزل شمارهٔ ۸۴۳: چشم گشا و ببین سر پدر با پسر 430غزل شمارهٔ ۸۴۴: هیچ نقاشی نمی بیند چنین نقشی ...431غزل شمارهٔ ۸۴۵: نعمت الله در همه عالم نگر 432غزل شمارهٔ ۸۴۶: غیر نور او نیامد در نظر 433غزل شمارهٔ ۸۴۷: دائما مستیم و از خود بی خبر 434غزل شمارهٔ ۸۴۸: در نظر بنشین خوشی اهل نظر را ...435غزل شمارهٔ ۸۴۹: این حقیقت در حقایق می نگر 436غزل شمارهٔ ۸۵۰: تا ببینی نور دیده در نظر 437غزل شمارهٔ ۸۵۱: نام غیری نزد ما دیگر مبر 438غزل شمارهٔ ۸۵۲: خویش را گم کن که ره یابی دگر 439غزل شمارهٔ ۸۵۳: در وی نگاه کن که بیابی ز ما خ ...440غزل شمارهٔ ۸۵۴: آینه بردار و رویش می نگر 441غزل شمارهٔ ۸۵۵: خانمان باخته جهان بر سر 442غزل شمارهٔ ۸۵۶: بلای عشق خوش باشد ولی با مبتل ...443غزل شمارهٔ ۸۵۷: ذوق ما از همه جهان خوشتر 444غزل شمارهٔ ۸۵۸: بنمود کاینات سرابیم در نظر 445غزل شمارهٔ ۸۵۹: و گر ما را هواداری ز سود و از ...446غزل شمارهٔ ۸۶۰: از این دردسر بیهوده بگذر 447غزل شمارهٔ ۸۶۱: کفر را بگذار و ایمان در گذر 448غزل شمارهٔ ۸۶۲: یار یاران و قطب دین حیدر 449غزل شمارهٔ ۸۶۳: معنی انما به دست آور 450غزل شمارهٔ ۸۶۴: منصب خدمتش به دست آور 451غزل شمارهٔ ۸۶۵: حاصل بحر و بر به دست آور 452غزل شمارهٔ ۸۶۶: به سوی عاشقان مست آور 453غزل شمارهٔ ۸۶۷: زمانی با من شیدا بر آور 454غزل شمارهٔ ۸۶۸: دستی بزن و ساغر و پیمانه به د ...455غزل شمارهٔ ۸۶۹: خوردیم می و توبه شکستیم دگر ب ...456غزل شمارهٔ ۸۷۰: خوردیم می و توبه شکستیم دگر ب ...457غزل شمارهٔ ۸۷۱: ز دست عقل وارستم دگر بار 458غزل شمارهٔ ۸۷۲: بی هوای او به بازارم چه کار 459غزل شمارهٔ ۸۷۳: چه خوش بود که بود یار آن چنان ...460غزل شمارهٔ ۸۷۴: ور محب مصطفائی مرتضی را دوست ...461غزل شمارهٔ ۸۷۵: چه کنی دوستی تو با اغیار 462غزل شمارهٔ ۸۷۶: نه یار بماند و نه اغیار 463غزل شمارهٔ ۸۷۷: چه کنی دوستی تو با اغیار 464غزل شمارهٔ ۸۷۸: در تنزل مباش چون اغیار 465غزل شمارهٔ ۸۷۹: عشق در جانست و جانان در کنار 466غزل شمارهٔ ۸۸۰: گرچه باشد حقیقت آینه دار 467غزل شمارهٔ ۸۸۱: آن یکی در هر یکی خوش می شمار 468غزل شمارهٔ ۸۸۲: گنج پنهان بود گشته آشکار 469غزل شمارهٔ ۸۸۳: عالمی در رقص آمد ذره وار 470غزل شمارهٔ ۸۸۴: نقش او بر پردهٔ دیده نگار 471غزل شمارهٔ ۸۸۵: آبروئی به روی ما باز آر 472غزل شمارهٔ ۸۸۶: عارفانه آن یکی در هر یکی خوش ...473غزل شمارهٔ ۸۸۷: یک زمانی مرا به من بگذار 474غزل شمارهٔ ۸۸۸: مائیم که ناظریم و منظور 475غزل شمارهٔ ۸۸۹: سبکروحان همه جمع و گرانجانان ...476غزل شمارهٔ ۸۹۰: که دیده است چنین فاش این چنین ...477غزل شمارهٔ ۸۹۱: در مرتبه ای واصل در مرتبه ای ...478غزل شمارهٔ ۸۹۲: افتاده ایم بهر خدا دست ما بگی ...479غزل شمارهٔ ۸۹۳: ملک خواهی دامن سلطان بگیر 480غزل شمارهٔ ۸۹۴: مظهر به مظاهر است ظاهر 481غزل شمارهٔ ۸۹۵: مگذارش چنین خدا را عمر 482غزل شمارهٔ ۸۹۶: عقل مخور گو ز ما پرهیز 483غزل شمارهٔ ۸۹۷: دل به دست سر زلف صنمی دادم با ...484غزل شمارهٔ ۸۹۸: داد رندان تمام دادم باز 485غزل شمارهٔ ۸۹۹: تا به برج خود رسد شهباز باز 486غزل شمارهٔ ۹۰۰: در میخانه را گشادم باز 487غزل شمارهٔ ۹۰۱: خیز و در پای او تو سر در باز 488غزل شمارهٔ ۹۰۲: مرغ جان باز می کند پرواز 489غزل شمارهٔ ۹۰۳: بیش از این سیم و زر به هم مگد ...490غزل شمارهٔ ۹۰۴: به خاک نیستی خود را درانداز 491غزل شمارهٔ ۹۰۵: که را لعلی روان افزاست امروز 492غزل شمارهٔ ۹۰۶: هنگام می و صفاست امروز 493غزل شمارهٔ ۹۰۷: جمال یار دیدم باز امروز 494غزل شمارهٔ ۹۰۸: رنجم بخشی و هم شفا نیز 495غزل شمارهٔ ۹۰۹: دارند همه عشق خداوند خدا نیز 496غزل شمارهٔ ۹۱۰: جام می را بگیر و بر ما ریز 497غزل شمارهٔ ۹۱۱: عاشقانه ز جان روان برخیز 498غزل شمارهٔ ۹۱۲: گوش قولی چو کلامت نشنیده هرگز 499غزل شمارهٔ ۹۱۳: توبهٔ صد ساله بشکستیم باز 500غزل شمارهٔ ۹۱۴: چشم مستش دیده ایم و توبه بشکس ...501غزل شمارهٔ ۹۱۵: با پریشانی در افتادیم باز 502غزل شمارهٔ ۹۱۶: عشق جانان جان ما بر باد خواهد ...503غزل شمارهٔ ۹۱۷: آفتابی در قمر بنمود باز 504غزل شمارهٔ ۹۱۸: دردمندی ز دردمندان پرس 505غزل شمارهٔ ۹۱۹: ذوق رندان ز می پرستان پرس 506غزل شمارهٔ ۹۲۰: مانند دردمند ز دردش دوا بپرس 507غزل شمارهٔ ۹۲۱: دُرد دردی چشیده ام که مپرس 508غزل شمارهٔ ۹۲۲: هم به مردی رسیده ام که مپرس 509غزل شمارهٔ ۹۲۳: نوش و نوش و خموش و خوش می‌باش 510غزل شمارهٔ ۹۲۴: حریف خلوت جانانه می باش 511غزل شمارهٔ ۹۲۵: دل به دلبر گذار و خوش می باش 512غزل شمارهٔ ۹۲۶: جان به جانان سپار و خوش می با ...513غزل شمارهٔ ۹۲۷: کسوت او بپوش خوش می باش 514غزل شمارهٔ ۹۲۸: بنده شو در بندگی پاینده باش 515غزل شمارهٔ ۹۲۹: عاقلی ور عاشقی دیوانه باش 516غزل شمارهٔ ۹۳۰: رو چو ما صادقی بیا خوش باش 517غزل شمارهٔ ۹۳۱: با غمش عهد بسته ای خوش باش 518غزل شمارهٔ ۹۳۲: سر بنه بر پاش و خاکپاش باش 519غزل شمارهٔ ۹۳۳: عقل را گوید از این در دور باش 520غزل شمارهٔ ۹۳۴: جز که با پاکان دمی همدم مباش 521غزل شمارهٔ ۹۳۵: ز جام جان مئی بستان روان و بر ...522غزل شمارهٔ ۹۳۶: همصحبت عاشقان او باش 523غزل شمارهٔ ۹۳۷: عقل می گوید که راز خود بپوش 524غزل شمارهٔ ۹۳۸: گر تو رندی جرعه ای زین می بنو ...525غزل شمارهٔ ۹۳۹: که جام جم بستان و می حلال بنو ...526غزل شمارهٔ ۹۴۰: جام می را بگیر و خوش می نوش 527غزل شمارهٔ ۹۴۱: می کشیدم سبوی می بر دوش 528غزل شمارهٔ ۹۴۲: ور توانی راز خود در پوش پوش 529غزل شمارهٔ ۹۴۳: نوش کن جام می فراوان نوش 530غزل شمارهٔ ۹۴۴: آن آب ازین حباب می نوش 531غزل شمارهٔ ۹۴۵: دوست دارم یار بی همتای خویش 532غزل شمارهٔ ۹۴۶: منور ساز مردم را و هم خلوتسرا ...533غزل شمارهٔ ۹۴۷: یافتم از خویشتن مقصود خویش 534غزل شمارهٔ ۹۴۸: زنده گردان مرا به طاعت خویش 535غزل شمارهٔ ۹۴۹: غرق بحر محیط گردانش 536غزل شمارهٔ ۹۵۰: معنی یک به یک همی دانش 537غزل شمارهٔ ۹۵۱: بود دلشاد جان ما که دلدار است ...538غزل شمارهٔ ۹۵۲: بر افکن زلف از عارض شب من روز ...539غزل شمارهٔ ۹۵۳: جام می را به کف آور به صفا می ...540غزل شمارهٔ ۹۵۴: به نور او جمال او ببینش 541غزل شمارهٔ ۹۵۵: جانم به فدای چشم مستش 542غزل شمارهٔ ۹۵۶: کیست آدم پاسبان حضرتش 543غزل شمارهٔ ۹۵۷: دیدم که می کشیدم مستانه سو به ...544غزل شمارهٔ ۹۵۸: نور نظر فزاید نقش خیال رویش 545غزل شمارهٔ ۹۵۹: جام می بر دست و مستان در پیش 546غزل شمارهٔ ۹۶۰: چه خوش خوابی که می بینیم خیال ...547غزل شمارهٔ ۹۶۱: یافتم صد جان و جانان بر سرش 548غزل شمارهٔ ۹۶۲: در خلوت دل ما نبود مجال غیرش 549غزل شمارهٔ ۹۶۳: آسوده جان عشاق از ساز دلنوازش 550غزل شمارهٔ ۹۶۴: لاجرم بر تخت دل بنشانمش 551غزل شمارهٔ ۹۶۵: بیاور دُردی دردش به امید دوا ...552غزل شمارهٔ ۹۶۶: سلسلهٔ اهل دل حلقهٔ موی غمش 553غزل شمارهٔ ۹۶۷: دو نمی گویم یکی می گویمش 554غزل شمارهٔ ۹۶۸: جان چنین خوشتر چنان می دارمش 555غزل شمارهٔ ۹۶۹: همچو آب و حباب دریابش 556غزل شمارهٔ ۹۷۰: ساغر می چو عاشقان درکش 557غزل شمارهٔ ۹۷۱: در نظر دائماً نشانندش 558غزل شمارهٔ ۹۷۲: دردمندی بردباری بایدش 559غزل شمارهٔ ۹۷۳: در خرمن وی فتاد آتش 560غزل شمارهٔ ۹۷۴: صحبت صاحبدلان است و سماع 561غزل شمارهٔ ۹۷۵: مستمندیم و از شفا فارغ 562غزل شمارهٔ ۹۷۶: از صدف گوهر طلب کن ای خلف 563غزل شمارهٔ ۹۷۷: یک زمانی از کرم با ما بپردازی ...564غزل شمارهٔ ۹۷۸: ای عجب بنگر گدا شد پادشاه کوی ...565غزل شمارهٔ ۹۷۹: اوفتاده مست در غوغای عشق 566غزل شمارهٔ ۹۸۰: در بدن روح ما روان از عشق 567غزل شمارهٔ ۹۸۱: این است رموز سر مطلق 568غزل شمارهٔ ۹۸۲: خود بینم و خودنمایم الحق 569غزل شمارهٔ ۹۸۳: که انا الحق همی زنم بر حق 570غزل شمارهٔ ۹۸۴: که دو عالم در اوست مستغرق 571غزل شمارهٔ ۹۸۵: عشقست فتاده بر همه خلق 572غزل شمارهٔ ۹۸۶: بیار جام شرابی بده به عاشق صا ...573غزل شمارهٔ ۹۸۷: حیران شده در نرگس مست تو خلای ...574غزل شمارهٔ ۹۸۸: ریزد ز لعل شکرین نیمی شکر نیم ...575غزل شمارهٔ ۹۸۹: بسته ای پستهٔ خندان و در آن ب ...576غزل شمارهٔ ۹۹۰: کی موحد در یکی افتد به شک 577غزل شمارهٔ ۹۹۱: بر خدمت آن شیخ و بر آن شاب مب ...578غزل شمارهٔ ۹۹۲: گفتهٔ گنده نشنود نازک 579غزل شمارهٔ ۹۹۳: زنهار مکن به جنگ آهنگ 580غزل شمارهٔ ۹۹۴: غیر این نقش خیال او محال 581غزل شمارهٔ ۹۹۵: مهر من هرگز نمی گیرد زوال 582غزل شمارهٔ ۹۹۶: کار دل از هر دو خیال محال 583غزل شمارهٔ ۹۹۷: مجلس تو مجمع اهل کمال 584غزل شمارهٔ ۹۹۸: رند سرمست و جام مالامال 585غزل شمارهٔ ۹۹۹: دل خلوت خداست و ما ساکنان دل 586غزل شمارهٔ ۱۰۰۰: یا روح چیست خادم خلوتسرای دل 587غزل شمارهٔ ۱۰۰۱: بایزید است سرور و سلطان دل 588غزل شمارهٔ ۱۰۰۲: مظهر کبریاست یعنی دل 589غزل شمارهٔ ۱۰۰۳: و گر جانانه می جوئی فدا کن ج ...590غزل شمارهٔ ۱۰۰۴: درد عشقست بنگر این حاصل 591غزل شمارهٔ ۱۰۰۵: جان در غم هجر دوست واصل 592غزل شمارهٔ ۱۰۰۶: از این سودای بی حاصل چه حاصل 593غزل شمارهٔ ۱۰۰۷: غیرعشقش نیست کارم سن نجک من ...594غزل شمارهٔ ۱۰۰۸: بلبل سرمست مانده واله و حیرا ...595غزل شمارهٔ ۱۰۰۹: پادشاهی می‌کنم تا بنده‌ام 596غزل شمارهٔ ۱۰۱۰: توبه کردم و لیک بشکستم 597غزل شمارهٔ ۱۰۱۱: یاد می‌گیر و می‌نویسش هم 598غزل شمارهٔ ۱۰۱۲: آفتابی مه نقابی دیده‌ایم 599غزل شمارهٔ ۱۰۱۳: توبه بشکستیم و دیگر در شراب ...600غزل شمارهٔ ۱۰۱۴: باده‌نوشان را صلایی داده‌ایم 601غزل شمارهٔ ۱۰۱۵: بندهٔ او وز همه آزاده‌ایم 602غزل شمارهٔ ۱۰۱۶: مائیم و همین کار و دگر کار ن ...603غزل شمارهٔ ۱۰۱۷: فراغت خوش بود جانا اگر چه با ...604غزل شمارهٔ ۱۰۱۸: مائیم ز نور مهر خاتم 605غزل شمارهٔ ۱۰۱۹: گر نباشد این و آن ما را چه غ ...606غزل شمارهٔ ۱۰۲۰: بی خبر از حدوث و هم ز قدم 607غزل شمارهٔ ۱۰۲۱: روشن از نور او بود عالم 608غزل شمارهٔ ۱۰۲۲: دیدیم جمال اسم اعظم 609غزل شمارهٔ ۱۰۲۳: الفی در حروف می شمرم 610غزل شمارهٔ ۱۰۲۴: قطب وقت و یگانهٔ عالم 611غزل شمارهٔ ۱۰۲۵: نسبت رندان ما بذل حدوث و قدم 612غزل شمارهٔ ۱۰۲۶: ای مظهر عین اسم اعظم 613غزل شمارهٔ ۱۰۲۷: باش با جام می دمی همدم 614غزل شمارهٔ ۱۰۲۸: من عاشق قدیمم کی بود تا نبود ...615غزل شمارهٔ ۱۰۲۹: آتش شدم و نماند دودم 616غزل شمارهٔ ۱۰۳۰: درد دل می طلبم در پی درمان خ ...617غزل شمارهٔ ۱۰۳۱: درد دل می طلبم طالب درمان خو ...618غزل شمارهٔ ۱۰۳۲: همچو زلفش بی سر و سامان شدم 619غزل شمارهٔ ۱۰۳۳: آشنائی یافتم ازخویش بیگانه ش ...620غزل شمارهٔ ۱۰۳۴: مه را به شب توان دید من آفتا ...621غزل شمارهٔ ۱۰۳۵: ساقی رند سرخوشی دیدم 622غزل شمارهٔ ۱۰۳۶: می زنم دستی در این دستان به ...623غزل شمارهٔ ۱۰۳۷: از آن رو چون گل خندان به روی ...624غزل شمارهٔ ۱۰۳۸: جام می دارم و در دور روان می ...625غزل شمارهٔ ۱۰۳۹: در خرابات مست می گردم 626غزل شمارهٔ ۱۰۴۰: عالمی سوخته شود در دم 627غزل شمارهٔ ۱۰۴۱: این بلا بهر شما آوردم 628غزل شمارهٔ ۱۰۴۲: نیکی کردم نکو سپردم 629غزل شمارهٔ ۱۰۴۳: هر نفس سازی دگر می سازدم 630غزل شمارهٔ ۱۰۴۴: هر نفس کون و مکان می سوزدم 631غزل شمارهٔ ۱۰۴۵: مباش غافل از این دم به جان ب ...632غزل شمارهٔ ۱۰۴۶: همچو پروانه به عشق آیم و در ...633غزل شمارهٔ ۱۰۴۷: چون بمیرم به کیش او میرم 634غزل شمارهٔ ۱۰۴۸: جان به عشق تو به او می سپرم 635غزل شمارهٔ ۱۰۴۹: آن یکی در هزار می شمرم 636غزل شمارهٔ ۱۰۵۰: همه عالم به نور او نگرم 637غزل شمارهٔ ۱۰۵۱: به چشم من ببین رویش که دائم ...638غزل شمارهٔ ۱۰۵۲: عاشق عشق چون بهان دارم 639غزل شمارهٔ ۱۰۵۳: جام و می جسم نیز و جان داریم 640غزل شمارهٔ ۱۰۵۴: حضرت عالیجنابی دیده ام 641غزل شمارهٔ ۱۰۵۵: آفتابی مه نقابی دیده ام 642غزل شمارهٔ ۱۰۵۶: صورتش را عین معنی دیده ام 643غزل شمارهٔ ۱۰۵۷: بر لب غنچه بسی خندیده ام 644غزل شمارهٔ ۱۰۵۸: سر به پای خم می بنهاده ام 645غزل شمارهٔ ۱۰۵۹: پیش هر رنگی ز بوئی برده ام 646غزل شمارهٔ ۱۰۶۰: عاشق روی آن صنم شده ام 647غزل شمارهٔ ۱۰۶۱: روز و شب در بندگی پاینده ام 648غزل شمارهٔ ۱۰۶۲: پادشاهی می کنم تا بنده ام 649غزل شمارهٔ ۱۰۶۳: والهٔ زلف عنبرین توام 650غزل شمارهٔ ۱۰۶۴: رازیست میان من و رندان که چه ...651غزل شمارهٔ ۱۰۶۵: حسنی که چه پرسی و جمالی که چ ...652غزل شمارهٔ ۱۰۶۶: حسنی و چه حسنی و جمالی که چه ...653غزل شمارهٔ ۱۰۶۷: مائیم و نیازی و نیازی که چه ...654غزل شمارهٔ ۱۰۶۸: جامی که چه پرسی و شرابی که چ ...655غزل شمارهٔ ۱۰۶۹: در تحیر که بحر یا جویم 656غزل شمارهٔ ۱۰۷۰: یاری از اهل ذوق می جویم 657غزل شمارهٔ ۱۰۷۱: چنان مستم که از مستی نمی دان ...658غزل شمارهٔ ۱۰۷۲: مخمور نیم که مست مستم 659غزل شمارهٔ ۱۰۷۳: به دام عشق افتادم ز دست عقل ...660غزل شمارهٔ ۱۰۷۴: آن توبهٔ سنگین به یکی جرعه ش ...661غزل شمارهٔ ۱۰۷۵: وز غم ننگ و نام وارستم 662غزل شمارهٔ ۱۰۷۶: از ازل بود تا ابد هستم 663غزل شمارهٔ ۱۰۷۷: گرد میخانهٔ جهان گشتم 664غزل شمارهٔ ۱۰۷۸: امیر و سیدم تابنده گشتم 665غزل شمارهٔ ۱۰۷۹: نام و ننگ و نیک و بد را سوخت ...666غزل شمارهٔ ۱۰۸۰: نیست سر سلامتم مست می ملامتم 667غزل شمارهٔ ۱۰۸۱: در گوشهٔ میخانه دائم به مناج ...668غزل شمارهٔ ۱۰۸۲: درد دلم دوا بود از تو دوا نم ...669غزل شمارهٔ ۱۰۸۳: بگذر ز حدوث وز قدم هم 670غزل شمارهٔ ۱۰۸۴: مشکل این حل و حل مشکلم 671غزل شمارهٔ ۱۰۸۵: به مثل او چنین چنان عالم 672غزل شمارهٔ ۱۰۸۶: غلام خاتم و خاقان عالم 673غزل شمارهٔ ۱۰۸۷: عاشق و می پرست در عالم 674غزل شمارهٔ ۱۰۸۸: ور دهی ویرانه گردد ملک خاقان ...675غزل شمارهٔ ۱۰۸۹: لاجرم چون سر زلفش به سر افتا ...676غزل شمارهٔ ۱۰۹۰: می عشقست به فرمان خدا می نوش ...677غزل شمارهٔ ۱۰۹۱: دُرد دردش تمام می نوشم 678غزل شمارهٔ ۱۰۹۲: همیشه بادهٔ عشق جمال می نوشم 679غزل شمارهٔ ۱۰۹۳: خود جهان چیست غمت را به جهان ...680غزل شمارهٔ ۱۰۹۴: خلعت از جود عشق می پوشم 681غزل شمارهٔ ۱۰۹۵: هر دم مئی درمی کشم از جام وح ...682غزل شمارهٔ ۱۰۹۶: منم که والهٔ زلف نگار خود با ...683غزل شمارهٔ ۱۰۹۷: نزدیک خداوندیم ما دور کجا با ...684غزل شمارهٔ ۱۰۹۸: در همه حال با خدا باشیم 685غزل شمارهٔ ۱۰۹۹: عاشق و رند و مست و اوباشیم 686غزل شمارهٔ ۱۱۰۰: هرچه باشند به ما ، ما به جها ...687غزل شمارهٔ ۱۱۰۱: ما مست و خراب و باده نوشیم 688غزل شمارهٔ ۱۱۰۲: یک جام شرابی به دو صد جم نفر ...689غزل شمارهٔ ۱۱۰۳: خوش به ذوق این کتاب می خوانم 690غزل شمارهٔ ۱۱۰۴: عاشق روی باده نوشانم 691غزل شمارهٔ ۱۱۰۵: ساقی بزم باده نوشانم 692غزل شمارهٔ ۱۱۰۶: گر تو دانی بگو نمی دانم 693غزل شمارهٔ ۱۱۰۷: محال است اینکه بی جانان بمان ...694غزل شمارهٔ ۱۱۰۸: دل از دلبر نمی یابم می از سا ...695غزل شمارهٔ ۱۱۰۹: از جان گذرم وز سر جانان نتوا ...696غزل شمارهٔ ۱۱۱۰: یک لحظه جدائی ز حریفان نتوان ...697غزل شمارهٔ ۱۱۱۱: سوز جان آمد که جانانت منم 698غزل شمارهٔ ۱۱۱۲: این جهان و آن جهان یارت منم 699غزل شمارهٔ ۱۱۱۳: کام دل در کنار می بینم 700غزل شمارهٔ ۱۱۱۴: ولی از نوش سیراب لبت تیمار م ...701غزل شمارهٔ ۱۱۱۵: در خیال آن جمال می بینم 702غزل شمارهٔ ۱۱۱۶: جان خود را نیاز می بینم 703غزل شمارهٔ ۱۱۱۷: روی آن دلبر بی روی و ریا می ...704غزل شمارهٔ ۱۱۱۸: لعبتی بی نقاب می بینم 705غزل شمارهٔ ۱۱۱۹: مدام لعل لبت در شراب می بینم 706غزل شمارهٔ ۱۱۲۰: گل وصلش به دست او چینم 707غزل شمارهٔ ۱۱۲۱: ای تشنگان ای تشنگان من قطره ...708غزل شمارهٔ ۱۱۲۲: همچو زلفش بیقرارم چون کنم 709غزل شمارهٔ ۱۱۲۳: ترک رندی چرا کنم نکنم 710غزل شمارهٔ ۱۱۲۴: غیبت مصطفی کنم نکنم 711غزل شمارهٔ ۱۱۲۵: ساقی رندم به سوی باده نوشان ...712غزل شمارهٔ ۱۱۲۶: ایمن ز خاصم فارغ ز عامم 713غزل شمارهٔ ۱۱۲۷: نزدیک خداوندیم ما دور کجا با ...714غزل شمارهٔ ۱۱۲۸: در همه حال با خدا باشیم 715غزل شمارهٔ ۱۱۲۹: یعنی از خود جدا نمی طلبیم 716غزل شمارهٔ ۱۱۳۰: دردمندیم و ز وصل تو دوا می ط ...717غزل شمارهٔ ۱۱۳۱: حسنم وز حسن حسن طلبم 718غزل شمارهٔ ۱۱۳۲: این چنین جمعیتی در جمع ایشان ...719غزل شمارهٔ ۱۱۳۳: روح اعظم قطب عالم یافتم 720غزل شمارهٔ ۱۱۳۴: نوش وصل از نیش هجران یافتیم 721غزل شمارهٔ ۱۱۳۵: سوز جان دیدیم و جانان یافتیم 722غزل شمارهٔ ۱۱۳۶: درد دل بردیم و درمان یافتیم 723غزل شمارهٔ ۱۱۳۷: گنج پنهانی عیانش یافتیم 724غزل شمارهٔ ۱۱۳۸: تاج و تخت خسروی از بینوائی ی ...725غزل شمارهٔ ۱۱۳۹: درد خوردیم و صفائی یافتیم 726غزل شمارهٔ ۱۱۴۰: این سعادت بین که آن گمگشته ر ...727غزل شمارهٔ ۱۱۴۱: پنهان چه کنیم مست مستیم 728غزل شمارهٔ ۱۱۴۲: لاجرم توبه باز بشکستیم 729غزل شمارهٔ ۱۱۴۳: آمده نا آمده پنداشتیم 730غزل شمارهٔ ۱۱۴۴: سر حلقهٔ عارفان ذاتیم 731غزل شمارهٔ ۱۱۴۵: در همه آینه نهان دیدیم 732غزل شمارهٔ ۱۱۴۶: در آینه روی خود نمودیم 733غزل شمارهٔ ۱۱۴۷: بر سر کوی مغان باده پرست آمد ...734غزل شمارهٔ ۱۱۴۸: رندانه در قدم قدمی از عدم زد ...735غزل شمارهٔ ۱۱۴۹: در خرابات با سر افتادیم 736غزل شمارهٔ ۱۱۵۰: مستانه صلای عام دادیم 737غزل شمارهٔ ۱۱۵۱: دامن ز خودی خود کشیدیم 738غزل شمارهٔ ۱۱۵۲: به شهر خویشتن هم باز گردیم 739غزل شمارهٔ ۱۱۵۳: به جز نور جمال او ندیدیم 740غزل شمارهٔ ۱۱۵۴: همنشین و همدم جانان شدیم 741غزل شمارهٔ ۱۱۵۵: لاجرم جمله را نکو داریم 742غزل شمارهٔ ۱۱۵۶: از خدایست هرچه ما داریم 743غزل شمارهٔ ۱۱۵۷: لذت عمر جاودان داریم 744غزل شمارهٔ ۱۱۵۸: و گر تو عشق می بازی نکو جانا ...745غزل شمارهٔ ۱۱۵۹: جز عشق نکوکاری داریم نداریم 746غزل شمارهٔ ۱۱۶۰: سر در قدمش باخته جان را بسپا ...747غزل شمارهٔ ۱۱۶۱: این یک دو نفس عمر به ضایع نگ ...748غزل شمارهٔ ۱۱۶۲: درخلوتی چنین خوش پیوسته با ن ...749غزل شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفتهٔ زلف بیقراریم 750غزل شمارهٔ ۱۱۶۴: کاری به جز این دگر نداریم 751غزل شمارهٔ ۱۱۶۵: نه به نانی چون گدا مستظهریم 752غزل شمارهٔ ۱۱۶۶: ما ساقی مست دلپذیریم 753غزل شمارهٔ ۱۱۶۷: محو سر خلوت رازیم 754غزل شمارهٔ ۱۱۶۸: سر اندازیم در پایش بپا انداز ...755غزل شمارهٔ ۱۱۶۹: عمر و سر در کار ایشان کرده ا ...756غزل شمارهٔ ۱۱۷۰: جان سرمست خوشی ایثار جانان ک ...757غزل شمارهٔ ۱۱۷۱: این عنایت بین که با جان کرده ...758غزل شمارهٔ ۱۱۷۲: از هوس غیر تو بس کرده ایم 759غزل شمارهٔ ۱۱۷۳: در همه آئینه او را دیده ایم 760غزل شمارهٔ ۱۱۷۴: نور او در خشک و در تر دیده ا ...761غزل شمارهٔ ۱۱۷۵: این چنین نور خوشی در دیدهٔ ج ...762غزل شمارهٔ ۱۱۷۶: همچو دیده گرد عالم سر به سر ...763غزل شمارهٔ ۱۱۷۷: نزد مردم همچو نور دیده ایم 764غزل شمارهٔ ۱۱۷۸: در هوایش همچو دیده سو به سو ...765غزل شمارهٔ ۱۱۷۹: عاشقانه جان نثار آورده ایم 766غزل شمارهٔ ۱۱۸۰: نقش عقل از پیش دیده رانده ای ...767غزل شمارهٔ ۱۱۸۱: توبه بشکستیم و دیگر در شراب ...768غزل شمارهٔ ۱۱۸۲: بر در میخانهٔ خمار سر بنهاده ...769غزل شمارهٔ ۱۱۸۳: پیش از این دم ز عشق دم زده ا ...770غزل شمارهٔ ۱۱۸۴: مستمندیم و طلبکار شفا آمده ا ...771غزل شمارهٔ ۱۱۸۵: خواندیم این کتاب و دگر هم نو ...772غزل شمارهٔ ۱۱۸۶: مگر گم کرده ام خود را که خود ...773غزل شمارهٔ ۱۱۸۷: با خیالش روز و شب در گوشه ای ...774غزل شمارهٔ ۱۱۸۸: کشتی دل در محیط انداختیم 775غزل شمارهٔ ۱۱۸۹: در سر زلف دلاویز تو آویخته ا ...776غزل شمارهٔ ۱۱۹۰: جان داده ایم و دامن دلبر گرف ...777غزل شمارهٔ ۱۱۹۱: در همه حال در خیال تو ایم 778غزل شمارهٔ ۱۱۹۲: در هر حالی برای اوئیم 779غزل شمارهٔ ۱۱۹۳: پیوسته به عشق او نکوئیم 780غزل شمارهٔ ۱۱۹۴: از آنکه در خم چوگان عشق چون ...781غزل شمارهٔ ۱۱۹۵: با همه آینه داران جهان یک رو ...782غزل شمارهٔ ۱۱۹۶: ما منبع سر مرتضائیم 783غزل شمارهٔ ۱۱۹۷: در آینه خود به خود نمائیم 784غزل شمارهٔ ۱۱۹۸: گاه موجیم و گاه دریائیم 785غزل شمارهٔ ۱۱۹۹: ما باده پرستیم و از این خلق ...786غزل شمارهٔ ۱۲۰۰: فرزند یقین مصطفائیم 787غزل شمارهٔ ۱۲۰۱: همه عالم به جوی نستانیم 788غزل شمارهٔ ۱۲۰۲: غیر می هر چه دهی نستانیم 789غزل شمارهٔ ۱۲۰۳: ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم 790غزل شمارهٔ ۱۲۰۴: سر حلقهٔ رندان خرابات جهانیم 791غزل شمارهٔ ۱۲۰۵: آخراً این و اولاً آنیم 792غزل شمارهٔ ۱۲۰۶: سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم 793غزل شمارهٔ ۱۲۰۷: با ما تو این چنینی ، ما با ت ...794غزل شمارهٔ ۱۲۰۸: کهنه پوشان نوفروشانیم 795غزل شمارهٔ ۱۲۰۹: عادی می پرست ما دانیم 796غزل شمارهٔ ۱۲۱۰: از وجود حق مطلق ما اناالحق م ...797غزل شمارهٔ ۱۲۱۱: صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا ...798غزل شمارهٔ ۱۲۱۲: تا نپنداری که بازی می کنیم 799غزل شمارهٔ ۱۲۱۳: لاجرم جمله را نکو بینیم 800غزل شمارهٔ ۱۲۱۴: اما به روح پاک ز ابنای خاتمی ...801غزل شمارهٔ ۱۲۱۵: از چنین آب و هوائی به هوائی ...802غزل شمارهٔ ۱۲۱۶: مستان حضرتیم و ز میخانه می ر ...803غزل شمارهٔ ۱۲۱۷: پرده داران خاص اللهیم 804غزل شمارهٔ ۱۲۱۸: ما پرتو نور ذوالجلالیم 805غزل شمارهٔ ۱۲۱۹: جام می نوشیم و از جم فارغیم 806غزل شمارهٔ ۱۲۲۰: سرمست می الست عشقیم 807غزل شمارهٔ ۱۲۲۱: هر نفس شکلی دگر از نو برآرد ...808غزل شمارهٔ ۱۲۲۲: هر دمی بر ما دری دیگر گشاید ...809غزل شمارهٔ ۱۲۲۳: باده می نوشم ز جام جم مدام 810غزل شمارهٔ ۱۲۲۴: این چنین جام و می مراست مدام 811غزل شمارهٔ ۱۲۲۵: بندهٔ او بر در او عزتی دارد ...812غزل شمارهٔ ۱۲۲۶: غیر از این کار دگر کار ندارم ...813غزل شمارهٔ ۱۲۲۷: شاهد معنثی در او نگرم 814غزل شمارهٔ ۱۲۲۸: در طلسمش یافتم این گنج اسم 815غزل شمارهٔ ۱۲۲۹: جانت مده به باد هوا در هوای ...816غزل شمارهٔ ۱۲۳۰: جان چه ارزد گر نورزد عشق با ...817غزل شمارهٔ ۱۲۳۱: بی وصالت راحتی چندان ندارد ج ...818غزل شمارهٔ ۱۲۳۲: کفر منست آن زلف تو هم روی تو ...819غزل شمارهٔ ۱۲۳۳: ای خلیل الله من فرزند من بره ...820غزل شمارهٔ ۱۲۳۴: بوسه ای ده بر لب جانان من 821غزل شمارهٔ ۱۲۳۵: می نماید در همه دلدار من 822غزل شمارهٔ ۱۲۳۶: او ناظر و منظور است ای نور د ...823غزل شمارهٔ ۱۲۳۷: وز لب او می رسد هر لحظه پیغا ...824غزل شمارهٔ ۱۲۳۸: نموده در نظر نور کبریا روشن 825غزل شمارهٔ ۱۲۳۹: و گر نه او نمودی رو که بنمود ...826غزل شمارهٔ ۱۲۴۰: ای به نور تو جان ما روشن 827غزل شمارهٔ ۱۲۴۱: عیب باشد بر ما غیبت ایشان کر ...828غزل شمارهٔ ۱۲۴۲: بر یسار و یمین توان دیدن 829غزل شمارهٔ ۱۲۴۳: جان عالم خاتمت گر نیک دریابی ...830غزل شمارهٔ ۱۲۴۴: یعقوب را دلشاد کن ای یوسف گل ...831غزل شمارهٔ ۱۲۴۵: نظری کن به نور او در من 832غزل شمارهٔ ۱۲۴۶: عین مطلوبم که می گویم سخن 833غزل شمارهٔ ۱۲۴۷: عاشق و معشوق را بین همچو من 834غزل شمارهٔ ۱۲۴۸: آن یکی در هر یکی پیدا ببین 835غزل شمارهٔ ۱۲۴۹: آب را در موج و در دریا ببین 836غزل شمارهٔ ۱۲۵۰: در آینه عین ما روان بین 837غزل شمارهٔ ۱۲۵۱: نور روی او به او نیکو ببین 838غزل شمارهٔ ۱۲۵۲: نور روی او به نور او ببین 839غزل شمارهٔ ۱۲۵۳: گفت ای درویش ما تو پادشاهی خ ...840غزل شمارهٔ ۱۲۵۴: مستیم و خراب این عجب بین 841غزل شمارهٔ ۱۲۵۵: خلق را مظهر خدا می بین 842غزل شمارهٔ ۱۲۵۶: بلکه او را به او نکو می بین 843غزل شمارهٔ ۱۲۵۷: چشم بگشا همان همین می بین 844غزل شمارهٔ ۱۲۵۸: گل وصلش به دست او می بین 845غزل شمارهٔ ۱۲۵۹: تشنه ای با ما درین دریا نشین 846غزل شمارهٔ ۱۲۶۰: عاشقانه خوش درین دریا نشین 847غزل شمارهٔ ۱۲۶۱: آبرو می بایدت با ما نشین 848غزل شمارهٔ ۱۲۶۲: جام می را بنوش خوش بنشین 849غزل شمارهٔ ۱۲۶۳: یک نفس نزد همدمی بنشین 850غزل شمارهٔ ۱۲۶۴: این و آن باشد از آن شمس دین 851غزل شمارهٔ ۱۲۶۵: این و آن چون بنده ، سلطان شم ...852غزل شمارهٔ ۱۲۶۶: غیر عین او که بیند نور او در ...853غزل شمارهٔ ۱۲۶۷: پادشاهی کنی چو شاه جهان 854غزل شمارهٔ ۱۲۶۸: این چنین زنده نباشد آن چنان 855غزل شمارهٔ ۱۲۶۹: اول و آخر نماند غیر آن 856غزل شمارهٔ ۱۲۷۰: مست باشی مست خیزی جاودان 857غزل شمارهٔ ۱۲۷۱: و گر خواهی حضوری خوش در آ در ...858غزل شمارهٔ ۱۲۷۲: با جمله در حدیث و جمال تو بس ...859غزل شمارهٔ ۱۲۷۳: چه خوش کوئیست کوی می فروشان 860غزل شمارهٔ ۱۲۷۴: یار اگر بایدت بیا یاران 861غزل شمارهٔ ۱۲۷۵: حافظ جامع خدا انسان 862غزل شمارهٔ ۱۲۷۶: غم مخور چون اهل دنیا از برای ...863غزل شمارهٔ ۱۲۷۷: دُردی دردت نفروشم به جان 864غزل شمارهٔ ۱۲۷۸: ساغر پر ز ما بیا بستان 865غزل شمارهٔ ۱۲۷۹: از خویش آشنا شده بیگانه جاود ...866غزل شمارهٔ ۱۲۸۰: نیک نزدیکی مرو دوری بمان 867غزل شمارهٔ ۱۲۸۱: از خدا می دان خدا از خود مدا ...868غزل شمارهٔ ۱۲۸۲: ما را کنار گیر که آئیم در می ...869غزل شمارهٔ ۱۲۸۳: ببین منظور و ناظر را نظر کن 870غزل شمارهٔ ۱۲۸۴: ببین منظور و ناظر را نظر کن 871غزل شمارهٔ ۱۲۸۵: بنگر که سرآب و سرابیست نظر ک ...872غزل شمارهٔ ۱۲۸۶: در عالم عاشقی سفر کن 873غزل شمارهٔ ۱۲۸۷: هر سو برو و ز ما خبر کن 874غزل شمارهٔ ۱۲۸۸: مستانه در آن کوچهٔ میخانه گذ ...875غزل شمارهٔ ۱۲۸۹: ترک این خلوت خیالی کن 876غزل شمارهٔ ۱۲۹۰: خویش رسوای شیخ و شاب مکن 877غزل شمارهٔ ۱۲۹۱: با سبک روحان گران جانی مکن 878غزل شمارهٔ ۱۲۹۲: ما را همه ذوق از خداین 879غزل شمارهٔ ۱۲۹۳: بینوائیم وز نوا ایمن 880غزل شمارهٔ ۱۲۹۴: راز دلم از سنبل جانانه طلب ک ...881غزل شمارهٔ ۱۲۹۵: در خرابات فنا جام بلا را نوش ...882غزل شمارهٔ ۱۲۹۶: دُردی به ذوق می نوش درد دلت ...883غزل شمارهٔ ۱۲۹۷: بشنو نصیحتی و نصیحت رها مکن 884غزل شمارهٔ ۱۲۹۸: دُر معنی چنین توان سفتن 885غزل شمارهٔ ۱۲۹۹: سلطنت از خدمت نور الهی یافتن 886غزل شمارهٔ ۱۳۰۰: یک عین بود ظهور او در کونین 887غزل شمارهٔ ۱۳۰۱: چشم گشا بوالعجبی را ببین 888غزل شمارهٔ ۱۳۰۲: منور کرد چشم ما همیشه آن ضیا ...889غزل شمارهٔ ۱۳۰۳: سر سودائی عاشق فدای خاک پای ...890غزل شمارهٔ ۱۳۰۴: وی پادشاه صورت و معنی گدای ت ...891غزل شمارهٔ ۱۳۰۵: محبوب تر از جانی صد جان به ف ...892غزل شمارهٔ ۱۳۰۶: سر سودائی عاشق فدای خاک پای ...893غزل شمارهٔ ۱۳۰۷: کنم جان عزیز خود فدای که فدا ...894غزل شمارهٔ ۱۳۰۸: عالمی آشفته چون باد صبا از ب ...895غزل شمارهٔ ۱۳۰۹: محبان تو بسیارند از ایشانم ب ...896غزل شمارهٔ ۱۳۱۰: در دیده مشو که دیده ام تو 897غزل شمارهٔ ۱۳۱۱: کفر را بگذار و ایمان را بجو 898غزل شمارهٔ ۱۳۱۲: دُرد دردش نوش درمان را بجو 899غزل شمارهٔ ۱۳۱۳: عاشقی دریا دلی اینجا بجو 900غزل شمارهٔ ۱۳۱۴: چو چه می جوئی بیا دریا بجو 901غزل شمارهٔ ۱۳۱۵: عین ما جوئی به عین ما بجو 902غزل شمارهٔ ۱۳۱۶: خانهٔ اصلی است این ما را بجو 903غزل شمارهٔ ۱۳۱۷: آبرو جوئی درین دریا بجو 904غزل شمارهٔ ۱۳۱۸: عین ما جوئی به عین ما بجو 905غزل شمارهٔ ۱۳۱۹: آبرو جوئی در این دریا بجو 906غزل شمارهٔ ۱۳۲۰: رند سرمستی خوشی آنجا بجو 907غزل شمارهٔ ۱۳۲۱: صورت ما ببین و او را جو 908غزل شمارهٔ ۱۳۲۲: آنچنان گوهر در این دریا بجو 909غزل شمارهٔ ۱۳۲۳: دل به دریا ده بیا دریا بجو 910غزل شمارهٔ ۱۳۲۴: آسایشی ز صحبت صاحبدلان بجو 911غزل شمارهٔ ۱۳۲۵: جان فدا کن حضرت جانان بجو 912غزل شمارهٔ ۱۳۲۶: از چنان بحری چنین جوهر بجو 913غزل شمارهٔ ۱۳۲۷: هر چه می جوئی چو ما از خود ب ...914غزل شمارهٔ ۱۳۲۸: مرو گر باده می نوشی ره میخان ...915غزل شمارهٔ ۱۳۲۹: بگذر ز خود و برو خدا جو 916غزل شمارهٔ ۱۳۳۰: حال مستی جز که از مستان مجو 917غزل شمارهٔ ۱۳۳۱: صد دل به حبه ای و دو صد جان ...918غزل شمارهٔ ۱۳۳۲: عاشقانه به جان روان می رو 919غزل شمارهٔ ۱۳۳۳: نوش و پوش و خموش خوش می رو 920غزل شمارهٔ ۱۳۳۴: رندانه بیا حریف ما شو 921غزل شمارهٔ ۱۳۳۵: رندانه بیا حریف ما شو 922غزل شمارهٔ ۱۳۳۶: حیات از وصل اگر جوئی چو ما ش ...923غزل شمارهٔ ۱۳۳۷: چه می خواهی ازین و آن خدا را ...924غزل شمارهٔ ۱۳۳۸: در زاویهٔ چشم در آ و همه بین ...925غزل شمارهٔ ۱۳۳۹: کار بیکاران مکن رندانه خوش د ...926غزل شمارهٔ ۱۳۴۰: این چنین گفته ای آنچنان بشنو 927غزل شمارهٔ ۱۳۴۱: نالهٔ جان بیدلان بشنو 928غزل شمارهٔ ۱۳۴۲: نه مقید بلکه مطلق می شنو 929غزل شمارهٔ ۱۳۴۳: داریم ما کمال ولی از کمال او 930غزل شمارهٔ ۱۳۴۴: حسنی نیافتم جدا از جمال او 931غزل شمارهٔ ۱۳۴۵: نیست به جز جلال او آینهٔ جما ...932غزل شمارهٔ ۱۳۴۶: غنیمت دان اگر یابی در خلوتسر ...933غزل شمارهٔ ۱۳۴۷: همه بر رای تو باشد اگر باشی ...934غزل شمارهٔ ۱۳۴۸: هر چه می گویند مردم هست گفت ...935غزل شمارهٔ ۱۳۴۹: چشم بگشا و ببین انوار او 936غزل شمارهٔ ۱۳۵۰: خوش روشن است دیدهٔ مردم به ن ...937غزل شمارهٔ ۱۳۵۱: ناظر او نیست جز منظور او 938غزل شمارهٔ ۱۳۵۲: رفتیم روان به حضرت او 939غزل شمارهٔ ۱۳۵۳: بیدلی گر باز گوید قصهٔ جان گ ...940غزل شمارهٔ ۱۳۵۴: دلنوازی چو نعمت الله کو 941غزل شمارهٔ ۱۳۵۵: عین ما می جو تو از دریا و جو 942غزل شمارهٔ ۱۳۵۶: جان به جانان ده ولیکن سر جان ...943غزل شمارهٔ ۱۳۵۷: بگذر از دهر و از خیال مگو 944غزل شمارهٔ ۱۳۵۸: دل عاشق نپوید الا هو 945غزل شمارهٔ ۱۳۵۹: به معنی دو یکی یابم به صورت ...946غزل شمارهٔ ۱۳۶۰: سخن او بگو ولی با او 947غزل شمارهٔ ۱۳۶۱: با همه یک رو نشسته روبرو 948غزل شمارهٔ ۱۳۶۲: تاریک بود چو روی هندو 949غزل شمارهٔ ۱۳۶۳: کی بود مثل چون نباشد دو 950غزل شمارهٔ ۱۳۶۴: بی من و تو یکی بود نی دو 951غزل شمارهٔ ۱۳۶۵: لاجرم داریم ما بودی نکو 952غزل شمارهٔ ۱۳۶۶: وحده لا اله الا هو 953غزل شمارهٔ ۱۳۶۷: همدمی خوشتر ز جام می مجو 954غزل شمارهٔ ۱۳۶۸: عین ما می جو از این دریا و ج ...955غزل شمارهٔ ۱۳۶۹: بنشین دمی بر چشم ما آن آبروی ...956غزل شمارهٔ ۱۳۷۰: کی بود زندگی چنین نیکو 957غزل شمارهٔ ۱۳۷۱: عین هر دو یکی و نامش دو 958غزل شمارهٔ ۱۳۷۲: دُرد و دردش هست درد آشام کو 959غزل شمارهٔ ۱۳۷۳: حال مستان پیش مخموران مگو 960غزل شمارهٔ ۱۳۷۴: وحده لا اله الا هو 961غزل شمارهٔ ۱۳۷۵: جز یکی در وجود دیگر کو 962غزل شمارهٔ ۱۳۷۶: حضرت او ز حضرتش می جو 963غزل شمارهٔ ۱۳۷۷: وحده لا اله الا هو 964غزل شمارهٔ ۱۳۷۸: جان و جانان خوش نشسته روبرو 965غزل شمارهٔ ۱۳۷۹: وصل و فصل و قرب و بعد آنجا ن ...966غزل شمارهٔ ۱۳۸۰: بهشت جاودان با یار خوش بو 967غزل شمارهٔ ۱۳۸۱: وقت مست خراب خوش خوش بو 968غزل شمارهٔ ۱۳۸۲: نقش عالم از مثال خود مصور سا ...969غزل شمارهٔ ۱۳۸۳: غیرت او غیر او را سوخته 970غزل شمارهٔ ۱۳۸۴: جان من پروانهٔ پر سوخته 971غزل شمارهٔ ۱۳۸۵: در دیدهٔ سرمست نظر کن که پدی ...972غزل شمارهٔ ۱۳۸۶: جعد زلفش سایبان بر آفتاب اند ...973غزل شمارهٔ ۱۳۸۷: صورت خود را به لطف خود مصور ...974غزل شمارهٔ ۱۳۸۸: سایه ای بر فرق ما انداخته 975غزل شمارهٔ ۱۳۸۹: غیرت او غیر او را سوخته 976غزل شمارهٔ ۱۳۹۰: بینم و هر ذره ای از وی نصیبی ...977غزل شمارهٔ ۱۳۹۱: چون گدائیست در به در گشته 978غزل شمارهٔ ۱۳۹۲: خوش گوشه ای گرفته در کنج جان ...979غزل شمارهٔ ۱۳۹۳: آن نور چشم مردم در آب خوش نش ...980غزل شمارهٔ ۱۳۹۴: کرده پیدا خواب و درخور آینه 981غزل شمارهٔ ۱۳۹۵: می نماید روی او هر آینه 982غزل شمارهٔ ۱۳۹۶: بحر جودیم و همچنان تشنه 983غزل شمارهٔ ۱۳۹۷: روز و شب دارم ز عشقش در براب ...984غزل شمارهٔ ۱۳۹۸: مستم کن ازین شرابخانه 985غزل شمارهٔ ۱۳۹۹: شاه و دُستور و گنج و ویرانه 986غزل شمارهٔ ۱۴۰۰: چنان مستست کز مستی نداند خوی ...987غزل شمارهٔ ۱۴۰۱: رهاکن گوشهٔ خلوت بیا در کنج ...988غزل شمارهٔ ۱۴۰۲: غیر او در حساب باشد نه 989غزل شمارهٔ ۱۴۰۳: غیر آن یک را یکی خوانیم نه 990غزل شمارهٔ ۱۴۰۴: دل به غیری دگر گذارم نه 991غزل شمارهٔ ۱۴۰۵: کاری به جز این کار نداریم به ...992غزل شمارهٔ ۱۴۰۶: هرچه دیده همه نکو دیده 993غزل شمارهٔ ۱۴۰۷: کاری به جز این کار نداریم به ...994غزل شمارهٔ ۱۴۰۸: می نماید چو نور در دیده 995غزل شمارهٔ ۱۴۰۹: توئی که مثل جمال تو دیده ناد ...996غزل شمارهٔ ۱۴۱۰: چنان نور و چنین دیده که دیده 997غزل شمارهٔ ۱۴۱۱: در دیدهٔ ما بین که توان دید ...998غزل شمارهٔ ۱۴۱۲: چنین نقش و خیالی خود که دیده 999غزل شمارهٔ ۱۴۱۳: چنان نقش و چنین دیده که دیده 1000غزل شمارهٔ ۱۴۱۴: خوشتر به ازین نقش که بستیم ک ...1001غزل شمارهٔ ۱۴۱۵: خوش نقش خیالیست درین دیده بد ...1002غزل شمارهٔ ۱۴۱۶: چنان نقش و چنین دیده که دیده 1003غزل شمارهٔ ۱۴۱۷: من ساغر قریبم از ملک جان رسی ...1004غزل شمارهٔ ۱۴۱۸: نور او درچشم بینا آمده 1005غزل شمارهٔ ۱۴۱۹: صورت و معنی هویدا آمده 1006غزل شمارهٔ ۱۴۲۰: این چنین شادی خوش بی عیب از ...1007غزل شمارهٔ ۱۴۲۱: جام جهان نما را روشن چو نور ...1008غزل شمارهٔ ۱۴۲۲: در حق جمله عالم انعام عام کر ...1009غزل شمارهٔ ۱۴۲۳: بر بسته میان و برگشاده 1010غزل شمارهٔ ۱۴۲۴: جان سرمست خراباتی فدای میکده 1011غزل شمارهٔ ۱۴۲۵: در جام جهان نما نموده 1012غزل شمارهٔ ۱۴۲۶: حسنی به من و تو رو نموده 1013غزل شمارهٔ ۱۴۲۷: هرکه دیده دیدهٔ ما همچو ما ش ...1014غزل شمارهٔ ۱۴۲۸: هر که دیده همچو ما شیدا شده 1015غزل شمارهٔ ۱۴۲۹: مجمع جان از تو معطر شده 1016غزل شمارهٔ ۱۴۳۰: طرهٔ شام از تو معنبر شده 1017غزل شمارهٔ ۱۴۳۱: همه از عین یکی باز بجوئیم هم ...1018غزل شمارهٔ ۱۴۳۲: باز آورده است ما را از همه 1019غزل شمارهٔ ۱۴۳۳: کی شناسد این سخن را بر همه 1020غزل شمارهٔ ۱۴۳۴: صراحی به دست آر پرکن پیاله 1021غزل شمارهٔ ۱۴۳۵: چشمی که در تو بیند بینا بود ...1022غزل شمارهٔ ۱۴۳۶: بی خدا نیستم دمی والله 1023غزل شمارهٔ ۱۴۳۷: هم شاد بود به دولت شاه 1024غزل شمارهٔ ۱۴۳۸: هم سیدیم و بنده هم چاکریم و ...1025غزل شمارهٔ ۱۴۳۹: باطنا آفتاب و ظاهر ماه 1026غزل شمارهٔ ۱۴۴۰: ره ندادم شد ز پیشم رو سیاه 1027غزل شمارهٔ ۱۴۴۱: هیچ با ما ننگری یعنی که چه 1028غزل شمارهٔ ۱۴۴۲: سر نهادی پا از آن خوشتر بنه 1029غزل شمارهٔ ۱۴۴۳: پند سرمست می پرست مده 1030غزل شمارهٔ ۱۴۴۴: جام می جز به رند مست مده 1031غزل شمارهٔ ۱۴۴۵: بیا آب حیاتت را به دست می پر ...1032غزل شمارهٔ ۱۴۴۶: دُرد دردش به دردمندان ده 1033غزل شمارهٔ ۱۴۴۷: به ما یک وجه از بهر خدا ده 1034غزل شمارهٔ ۱۴۴۸: دل سوخته را کباب در ده 1035غزل شمارهٔ ۱۴۴۹: چه جای دیو با دیوان که از مل ...1036غزل شمارهٔ ۱۴۵۰: باد فرخنده سال آینده 1037غزل شمارهٔ ۱۴۵۱: به حقیقت بدان که دربندی 1038غزل شمارهٔ ۱۴۵۲: درد می‌نوش تا صفا یابی 1039غزل شمارهٔ ۱۴۵۳: به چشم ما نظر می‌کن که تا نو ...1040غزل شمارهٔ ۱۴۵۴: شکل جان را آشکارا کرده ای 1041غزل شمارهٔ ۱۴۵۵: سنبلت بر گل مشوش کرده ای 1042غزل شمارهٔ ۱۴۵۶: نوش جانت باد اگر باد باده نو ...1043غزل شمارهٔ ۱۴۵۷: مهر تو شمعی و جان پروانه ای 1044غزل شمارهٔ ۱۴۵۸: قرب صد دانه ببین هر شانه ای 1045غزل شمارهٔ ۱۴۵۹: نور چشم عین ما گردیده ای 1046غزل شمارهٔ ۱۴۶۰: همه عالم به نور او اگر بینی ...1047غزل شمارهٔ ۱۴۶۱: از منی بگذر که این دم با منی 1048غزل شمارهٔ ۱۴۶۲: دمی از خود بیاسائی سر آبی چن ...1049غزل شمارهٔ ۱۴۶۳: گفتم خیال وصلت گفتا به خواب ...1050غزل شمارهٔ ۱۴۶۴: صورتی بس خوش و نکو معنی 1051غزل شمارهٔ ۱۴۶۵: این گدا پادشاست تا دانی 1052غزل شمارهٔ ۱۴۶۶: عقل از این غافل است تا دانی 1053غزل شمارهٔ ۱۴۶۷: همه زان رو نکوست تا دانی 1054غزل شمارهٔ ۱۴۶۸: جان جانان یکی است تا دانی 1055غزل شمارهٔ ۱۴۶۹: آن یکی بی شکی است تا دانی 1056غزل شمارهٔ ۱۴۷۰: همه جام جمند تا دانی 1057غزل شمارهٔ ۱۴۷۱: روز و شب جانی به غصه می کنی 1058غزل شمارهٔ ۱۴۷۲: دل داده تو را و جان ، تو دان ...1059غزل شمارهٔ ۱۴۷۳: کز عشق نکرد کس زیانی 1060غزل شمارهٔ ۱۴۷۴: گر جان طلبی هان بسپارند روان ...1061غزل شمارهٔ ۱۴۷۵: این چنین دانی ار مسلمانی 1062غزل شمارهٔ ۱۴۷۶: نسخهٔ جسم و روح برخوانی 1063غزل شمارهٔ ۱۴۷۷: هر یکی مظهریست ربانی 1064غزل شمارهٔ ۱۴۷۸: دریغ از آن چنان جانی که بهر ...1065غزل شمارهٔ ۱۴۷۹: در جهان جاودان کجا مانی 1066غزل شمارهٔ ۱۴۸۰: دمی باخود نپردازی کتاب خود ن ...1067غزل شمارهٔ ۱۴۸۱: من خود که باشم من تو ام می ا ...1068غزل شمارهٔ ۱۴۸۲: عهد بندی و باز واشکنی 1069غزل شمارهٔ ۱۴۸۳: بجز از گفتهٔ عشاق نخواند سخن ...1070غزل شمارهٔ ۱۴۸۴: حاصل چو نیست شکر شکایت چه می ...1071غزل شمارهٔ ۱۴۸۵: تا ترک خود نگوئی هرگز خدا نی ...1072غزل شمارهٔ ۱۴۸۶: نگذشته ز خود خدا نیابی 1073غزل شمارهٔ ۱۴۸۷: بی رنج تنی شفا نیابی 1074غزل شمارهٔ ۱۴۸۸: چنان دلبر درین کشور نیابی 1075غزل شمارهٔ ۱۴۸۹: عمر گم کرده باز وایابی 1076غزل شمارهٔ ۱۴۹۰: نور او نور هر بصر یابی 1077غزل شمارهٔ ۱۴۹۱: آن آفتاب تابان بسته ز من نقا ...1078غزل شمارهٔ ۱۴۹۲: قصهٔ خیر و شر چه می پرسی 1079غزل شمارهٔ ۱۴۹۳: ذوق عیسی ز خر چه می پرسی 1080غزل شمارهٔ ۱۴۹۴: دُردی درد بخور تا به دوائی ب ...1081غزل شمارهٔ ۱۴۹۵: عشقبازی نیست کار سرسری 1082غزل شمارهٔ ۱۴۹۶: ور زرت باشد بشو از جان بری 1083غزل شمارهٔ ۱۴۹۷: جان به جانان ده که تا جان پر ...1084غزل شمارهٔ ۱۴۹۸: دل بری کن تا بیابی دلبری 1085غزل شمارهٔ ۱۴۹۹: والله که به شاهی نفروشیم فقی ...1086غزل شمارهٔ ۱۵۰۰: دل چه ارزد گر نورزد مهر روی ...1087غزل شمارهٔ ۱۵۰۱: نظری کن به حال ما نظری 1088غزل شمارهٔ ۱۵۰۲: چشم دارم که ز الطاف تو یابم ...1089غزل شمارهٔ ۱۵۰۳: چون رسد وقت ناگهان میری 1090غزل شمارهٔ ۱۵۰۴: غلام همت عشقم که دارد این چن ...1091غزل شمارهٔ ۱۵۰۵: هوای خویشتن بگذر اگر ما را ه ...1092غزل شمارهٔ ۱۵۰۶: همدم نائی و نئی آری 1093غزل شمارهٔ ۱۵۰۷: حاصل عمر جاودان داری 1094غزل شمارهٔ ۱۵۰۸: یاری که می توان گفت داریم یا ...1095غزل شمارهٔ ۱۵۰۹: جورها می کنی به سر باری 1096غزل شمارهٔ ۱۵۱۰: هر چه کاری بدان که برداری 1097غزل شمارهٔ ۱۵۱۱: تخم نیکی بکار اگر کاری 1098غزل شمارهٔ ۱۵۱۲: محروم مگردان ز در خویش ز یار ...1099غزل شمارهٔ ۱۵۱۳: عمر آور حیل چه می آری 1100غزل شمارهٔ ۱۵۱۴: که به عمری نتوان یافت چنین خ ...1101غزل شمارهٔ ۱۵۱۵: در نظر دارمش چه پنداری 1102غزل شمارهٔ ۱۵۱۶: باش یکتا دوئی چه پنداری 1103غزل شمارهٔ ۱۵۱۷: دلبرم از در درآمد خوش خوشی 1104غزل شمارهٔ ۱۵۱۸: بگفتن کی توان دانست گویم گر ...1105غزل شمارهٔ ۱۵۱۹: شاهی و چگونه شاه ماهی 1106غزل شمارهٔ ۱۵۲۰: که دیده این چنین شاهی چو ماه ...1107غزل شمارهٔ ۱۵۲۱: طلب کن در دل ما گنج شاهی 1108غزل شمارهٔ ۱۵۲۲: به ما بخشید ملک پادشاهی 1109غزل شمارهٔ ۱۵۲۳: پادشاه خوشی و خرگاهی 1110غزل شمارهٔ ۱۵۲۴: تمثال جمال پادشاهی 1111غزل شمارهٔ ۱۵۲۵: در وجود آن یکی نبود شکی 1112غزل شمارهٔ ۱۵۲۶: هست یقینم یکی نیست در آن یک ...1113غزل شمارهٔ ۱۵۲۷: بندگی و سلام من بعد دعا جکی ...1114غزل شمارهٔ ۱۵۲۸: مستان شراب نوشند ما در خمار ...1115غزل شمارهٔ ۱۵۲۹: باشد جاوید زنده از وی 1116غزل شمارهٔ ۱۵۳۰: بی او همه عالم است لاشی 1117غزل شمارهٔ ۱۵۳۱: یار با ساقی و ما مهمان وی 1118غزل شمارهٔ ۱۵۳۲: تو شوی منتهی به حضرت وی 1119غزل شمارهٔ ۱۵۳۳: به خوبی دل ز خود هم خود ربود ...1120غزل شمارهٔ ۱۵۳۴: و گر نه عشق او بودی طبیب ما ...1121غزل شمارهٔ ۱۵۳۵: آن روی به ما که می نمودی 1122غزل شمارهٔ ۱۵۳۶: گوی دولت ز همگنان بردی 1123غزل شمارهٔ ۱۵۳۷: دکان خوشی درش گشادی 1124غزل شمارهٔ ۱۵۳۸: وی همچو جان نهفته پیدا خوش آ ...1125غزل شمارهٔ ۱۵۳۹: گرد این خانهٔ جهان گردی 1126 غزل شمارهٔ ۱۵۴۰: مستیم و خراب و لاابالی 1127غزل شمارهٔ ۱۵۴۱: حریفان سر خوشان لاابالی 1128غزل شمارهٔ ۱۵۴۲: وی ز آفتاب رویت هر ذره ای هل ...1129غزل شمارهٔ ۱۵۴۳: خیالش بین که دارد خوش جمالی 1130غزل شمارهٔ ۱۵۴۴: که کس نبی نشده تا نگشته است ...1131غزل شمارهٔ ۱۵۴۵: یادگار محمد است و علی 1132غزل شمارهٔ ۱۵۴۶: نیست درمان به غیر واویلی 1133غزل شمارهٔ ۱۵۴۷: مؤمن کاملی و بی بدلی 1134غزل شمارهٔ ۱۵۴۸: عشقبازی نیک می دانم بلی 1135غزل شمارهٔ ۱۵۴۹: بل ایازی می کنم آری بلی 1136غزل شمارهٔ ۱۵۵۰: ساغر باده به دستم یللی 1137غزل شمارهٔ ۱۵۵۱: جان فدای عشق جانان کن که تا ...1138غزل شمارهٔ ۱۵۵۲: جان رها کن تا همه جانان شوی 1139غزل شمارهٔ ۱۵۵۳: سر به پایش گر نهی سرور شوی 1140غزل شمارهٔ ۱۵۵۴: نزد ما بنشین که همچون ما شوی 1141غزل شمارهٔ ۱۵۵۵: گوئیا پیش نفس در گروی 1142غزل شمارهٔ ۱۵۵۶: ای درد مرو مرا دوائی 1143غزل شمارهٔ ۱۵۵۷: بیا ای ساقی رندان کجائی 1144غزل شمارهٔ ۱۵۵۸: وز وجود این و آن حاصل شوی 1145غزل شمارهٔ ۱۵۵۹: چو بی دردی دوای دل ز بودردا ...1146غزل شمارهٔ ۱۵۶۰: از دو کامل کمال می جوئی 1147غزل شمارهٔ ۱۵۶۱: بده آن جام جانفزا ساقی 1148غزل شمارهٔ ۱۵۶۲: گوئیا می طلبد همچو من بدنامی 1149غزل شمارهٔ ۱۵۶۳: کرمی باشد و چه خوش کرمی 1150غزل شمارهٔ ۱۵۶۴: عالم عالم سخندانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ