کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم چراغ من ز نور روی جانان روشنست

    بنگر چنین نور خوشی در دیدهٔ جان منست

    نقش خیالی می کشم بر دیدهٔ دیده مدام

    می بین به نور چشم ما کاین یوسف و پیراهنست

    با ما در این دریا در آب نگر حباب و آب را

    هریک حبابی پر ز ما مانندهٔ جان و تن است

    عشق آتشی افروخته عود دل ما سوخته

    چون موم بگدازد ترا گر خود وجودت آهنست

    اصل عدد باشد یکی گر صد شماری ور هزار

    آدم که فرزندش توئی اصل همه مرد و زنست

    در غار دل با یار غار یکدم حضوری خوش بر آر

    خوش باشد آن یاری که او اینجا مُدامش مسکنست

    نور جمال سیدم عالم منور ساخته

    در چشم مست من نگر کز نور رویش روشنست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha