کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روی شهر آر ای یارم گر نبودی آفتاب

    کی شدی از دیدن او دیده مشتاق آب

    چون گشاید از کمین ترک کمان ابرو خدنگ

    بر غرض دارد گذر همچون دعای مستجاب

    تاب رخسار چو ماه او همی سوزد مرا

    سوزد آری تار کتانرا فروغ ماهتاب

    شاد میگردم چو دلبر میکند با من عتاب

    ز آنکه باشد دوستی بر جای تا باشد عتاب

    دلگشای و غم زدا آمد هوای یار من

    چون صبوح اندر بهار و همچو عمر اندر شباب

    ای خط شیرین تو چون سبزه بر آب روان

    زلف مشکینت میانش سایبان بر آفتاب

    سر بپایت درفکند ابن یمین از شوق و گفت

    این که میبینم به بیداریست یا رب یا بخواب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha