کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزگاریکه بهجران توأم میگذرد

    فلک آنروز مبادا که ز عمرم شمرد

    هر چه بر خاطر من بگذرد از شرح نیاز

    مردم چشم من از اشک بنم میسترد

    من همانروز که دیدم رخ زیبای ترا

    گفتم اینست که دل از غم او جان نبرد

    بکرشمه نظری می بکند چشم خوشت

    همچو آهوی رمیده که ز پس مینگرد

    گل بدوران تو از حسن خود ار لاف زند

    به نسیمی ز توأش باد صبا پرده درد

    بسته زلف تو شد دل مزنش ناوک چشم

    مرغ در دام چو افتاد برون می نپرد

    چون بمیرم ز غمت زنده شوم بار دگر

    گر بخاکم ز سر کوی تو بادی گذرد

    نتوان تافت رخ از دوست که دشمن ز پی است

    دل بدو گر نبرد راه طمع هم نبرد

    گر نخورد ابن یمین بر ز وصالت چه عجب

    تو سهی سروی و از سرو کسی بر نخورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha