به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای روی دلربای تو باغ و بهار حسن
وی خط مشکبار تو نقش و نگار حسن
در باغ حسن تا گل خود روی تو شکفت
از دل برون نمیرودم خار خار حسن
در کارگاه صنع که تعیین کارها
کردند و شد حواله بروی تو کار حسن
هستند بیقرار چو زلف تو عالمی
تا دیده دید در خم زلفت قرار حسن
گر ماه عارضت بگشاید ز رخ نقاب
دیار کس نشان ندهد در دیار حسن
یوسف برفت و حسن ازین کهنه دیر برد
تو آمدی و شد ز تو نو روزگار حسن
ابن یمین و چشم تو هرگز نمیشوند
خالی دمی ز مستی عشق و خمار حسن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.