به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
شکر میریزد از پسته نگارم در سخن گفتن
نباشد هیچ طوطی را ازین خوشتر سخن گفتن
ز یاد رسته دندان همچون در شهوارش
مرا گوهر فشان گردد زبان اندر سخن گفتن
بدور اختر چشمش کزو شد چشم جان روشن
نباشد عقل را لایق زماه و خور سخن گفتن
ز آه سرد و اشک گرم خشک و تر بود دایم
لب و چشمم ولی نتوان ز خشک و تر سخن گفتن
اگر چه عشق او بربود خواب و خور ز من لیکن
نباشد لایق عاشق ز خواب و خور سخن گفتن
نسیم صبح را گفتم بگو رمزی ز من با او
که با او جز تو نتواند کسی دیگر سخن گفتن
بگفت ابن یمین خشک آر و بگذر زین حدیث تر
که با آن سیمبر نتوان بجز از زر سخن گفتن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.