کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلدار گفت لوح دل از نقش من بشوی

    گفتم که تلخ از آنلب شکر فشان مگوی

    من لوح دل نشویم از آن نقش دلفریب

    دست از من آنکه میدهدم پند گو بشوی

    آمد زمان آنکه صبا خیزد از چمن

    همچون نسیم طره دلدار مشکبوی

    از ناله های بلبل خوشگو ز عشق گل

    دل نرم کرد گر چه بود سخت تر ز روی

    چون گل شکفت خیز گر آزاده ئی چو سرو

    جز بر کنار آب نشستنگهی مجوی

    در پای سرو و سوسنت ار دست میدهد

    فرصت شمر بجز ره آزادگی مپوی

    گر وصل دوست دست دهد خانه گلشن است

    با سرو سیم ساق چه حاجت کنار جوی

    چون هست عارضش گل سیراب کو مخند

    با قد چون صنوبرا و سرو گو مروی

    ابن یمین ز ضربت چوگان زلف او

    دارد دل شکسته و سرگشته همچو گوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha