کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای جان و جهانرا ز رخت نور و نوائی

    وی بر در حسنت شه سیاره گدائی

    مهرت نرسد جز بدل پاک که چون صبح

    آید نفس او ز سر صدق و صفائی

    نقش رخت ایماه که بستست که هرگز

    نگشاد بزیبائی آن چهره گشائی

    بادی که ز چین سر زلفین تو خیزد

    همچون دم عیسی بود اعجاز نمائی

    نایافته طوطی بلب چشمه کوثر

    چون سرو سهی قامت تو نشو و نمائی

    با اشک من و آه دلم باش که نبود

    سازنده تر و خوشتر ازین آب و هوائی

    مائیم و دلی آینه کردار کزو نیست

    جز صیقل الطاف خوشت زنگ ز دائی

    در دیده کشم سرمه صفت خاک درت را

    زیرا که نشانیست برو از کف پائی

    جانی و جهان هیچ عجب نیست گرت نیست

    چون جان و جهان با من دلخسته وفائی

    هم بگذرداین ظلمت شبهای فراقت

    هم سر زند از روز وصال تو ضیائی

    تا چشم توان داشت ز اقبال تو دردی

    هرگز نکند ابن یمین میل دوائی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha