کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جانا چه کرده ایم که از ما بریده ئی

    برگوی تا ز غیر محبت چه دیده ئی

    این شرط دوستی بود آخر تو خود بگوی

    کز ما رمیده بغیر آرمیده ئی

    دلرا چو غنچه ئی ز تو مستور داشتم

    چون باد صبحدم بسر آن رسیده ئی

    اکنون که دست عشق تو بگرفت جیب جان

    دامن چرا ز صحبت جان در کشیده ئی

    سوزیکه هست در دلم از آتش فراق

    هرگز ندیده ئی و نه از کس شنیده ئی

    تلخست بیتو عیشم و دانی تو هم یقین

    گر هیچ وقت شربت صبری چشیده ئی

    غائب مرو ز دیده ابن یمین از آنک

    تو اشک نیستی که روی نور دیده ئی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha