ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۴: جانا چه کرده ایم که از ما بریده ئی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانا چه کرده ایم که از ما بریده ئی برگوی تا ز غیر محبت چه دیده ئی این شرط دوستی بود آخر تو خود بگوی کز ما رمیده بغیر آرمیده ئی دلرا چو غنچه ئی ز تو مستور داشتم چون باد صبحدم بسر آن رسیده ئی اکنون که دست عشق تو بگرفت جیب جان دامن چرا ز صحبت جان در کشیده ئی سوزیکه هست در دلم از آتش فراق هرگز ندیده ئی و نه از کس شنیده ئی تلخست بیتو عیشم و دانی تو هم یقین گر هیچ وقت شربت صبری چشیده ئی غائب مرو ز دیده ابن یمین از آنک تو اشک نیستی که روی نور دیده ئی ابن یمین