کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دی بر در دلدار نشستیم زمانی

    گفتیم بگوئید که اینجاست فلانی

    آنعاشق سرگشته که جز زلف تو کس را

    ز آشفتگی حال دلش نیست نشانی

    چون نام من شیفته بشنید نگارم

    کاندر تن خوبی بجز او نیست روانی

    برخاست روانی ز سر ناز و کرشمه

    میرفت خرامان چو یکی سرو روانی

    آمد برضا جوئی عشاق و چو دیدم

    دیدیم بتی قوت دل قوت جانی

    چون دیده موری و چو یک تاره موئی

    آورد ببازار دهانی و میانی

    هر چند سخن گفتن شیرینش یقین است

    لیک از دهنش میشودم دل بگمانی

    سازد سپر ماه زره هر که بیابد

    از غمزه ابروی خوشش تیر و کمانی

    گردون چو وی و ابن یمین پیش نیارد

    دیگر بجهان وعده دهی عشوه ستانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha