ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۹: دی بر در دلدار نشستیم زمانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی بر در دلدار نشستیم زمانی گفتیم بگوئید که اینجاست فلانی آنعاشق سرگشته که جز زلف تو کس را ز آشفتگی حال دلش نیست نشانی چون نام من شیفته بشنید نگارم کاندر تن خوبی بجز او نیست روانی برخاست روانی ز سر ناز و کرشمه میرفت خرامان چو یکی سرو روانی آمد برضا جوئی عشاق و چو دیدم دیدیم بتی قوت دل قوت جانی چون دیده موری و چو یک تاره موئی آورد ببازار دهانی و میانی هر چند سخن گفتن شیرینش یقین است لیک از دهنش میشودم دل بگمانی سازد سپر ماه زره هر که بیابد از غمزه ابروی خوشش تیر و کمانی گردون چو وی و ابن یمین پیش نیارد دیگر بجهان وعده دهی عشوه ستانی ابن یمین