کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا نقاب از روی شهر آرای خود برداشتی

    صورت جان در خیال اهل دل بنگاشتی

    نوبت شاهی بزن در ملک خوبی بهر آنک

    رأیت حسن از زمین بر آسمان بفراشتی

    نه خدا را بنده باشی نه رعیت شاه را

    دل که بردی شحنه ئی از عشق خود بگماشتی

    ز آن چه سیمین ذقن آبی بدین تشنه جگر

    تا نباید دادنت زودش بمشک انباشتی

    غرق خونم چون گل و همچون بنفشه سوگوار

    تا تو در گلزار حسن خود بنفشه کاشتی

    ای سبکروح جهان این سرگرانی تا بکی

    طاقت جنگت ندارم آشتی کن آشتی

    گر تو باز آئی بصلح از من نبینی جز وفا

    گر چه وقت جنگ جای آشتی نگذاشتی

    یاد میداری که در مستی حسن از بس غرور

    خون ما میریختی و جرعه می پنداشتی

    عاشقان از نا امیدی همچو زلفت در هم اند

    تا تو بیموجب کم ابن یمین انگاشتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha