به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل بدست غم جانان دهم و جان بر سر
گر چه زین کار فتد رنج فراوان بر سر
روی او شاهد حالست که در بردن دل
آمد آن طره طرار پریشان بر سر
دستگیر ار نشود زلف چو مشکین رسنش
کی دلم آید از آنچاه زنخدان بر سر
گفتم ای دل مرو اندر پی او نشنیدی
تا قضا چیستت از گنبد گردان بر سر
گر بکفر شکن زلف ویم دست رسد
جان بشکرانه بر افشانم و ایمان بر سر
در جهان جز قد و بالای خوشش دید کسی
هیچ سروی که شکفتش گل و ریحان بر سر
گر بریزد بهوس خون دل ابن یمین
حکم او هست روان بر سرو فرمان بر سر
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.