به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
در آی از درم ای آرزوی دل که بر آنم
که بر دو دیده روشن بمردمیت نشانم
دمی که بیتو نشینم حدیث عشق تو گویم
همان دمست اگر هست حاصلی ز جهانم
حدیث شکر میگونت از آن نفس که شنیدم
در آرزوش هوا کرد و رفت طوطی جانم
غلام آنرخ خوبم که چون نقاب گشاید
بهار روی نماید میان فصل خزانم
ز تیر غمزه خونریز و ابروی چو کمانت
چو تیر خاک نشینم خمیده قد چو کمانم
برفت نقد روانم ز دست و سود غم آمد
نگاه کن که ز سودات بر چه مایه زیانم
تو شاه جمله بتانی و من گدای کمینت
گرم بلطف نخوانی بعنف نیز مرانم
بترس ز آه دل من که زود زنگ بر آرد
سپهر آینه گون گر برویش آه رسانم
ز بند عشق تو دلرا چو نیست روی گشایش
بسان ابن یمین جمله بر عزیمت آنم
که در هوای لب شکرینت طوطی جانرا
ز بند این قفس سر گرفته باز رهانم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.