کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا در سر همیگردد که سر در پایت افشانم

    نثار چون تو دلداری نشاید کمتر از جانم

    خیال زلف مشکینت بسی در خواب می بینم

    ندانم تا چه پیش آید پس از خواب پریشانم

    ز چوگان سر زلفت شدم چون گوی سر گردان

    ز عشق گوی سیمینت خمیده قد چو چوگانم

    خرد را وهم آن باشد که طوطی شکر خایم

    گهی کز لعل در بارت حدیثی در میان رانم

    مرا دردیکه در دل هست چون از هجر روی تست

    بجز وصل تو در عالم نباشد هیچ درمانم

    نخواهم دل اگر خالی بود از مهر دلدارم

    نجویم جان اگر یک دم زند بی یاد جانانم

    چو طوطی خطت دایم بگرد شکرت گردم

    که شیرینتر ازین کاری من بیدل نمیدانم

    نخواهم دامن مهرت ز دست دل رها کردن

    مگر روزی که دور از تو اجل گیرد گریبانم

    سر ابن یمین روزی که خواهد رفت از دستش

    همان بهتر بدی روزیکه در پای تو افشانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha