کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبر دل آورد روی از عشق جانان در گریز

    جان هم از تن دارد از بیداد او سر در گریز

    ای دل دیوانه افتادی به بند زلف او

    صد رهت گفت از آن آشوب و شور و شر گریز

    هر کرا با خصم بالا دست کاری اوفتاد

    گر ندارد تاب کوشش باشدش بهتر گریز

    جان من از وصل جانان بود با من آشنا

    اینزمان بیگانه شد از هجر و کرد از سر گریز

    بر نگیرم سر ز پایش گر شود چون خاک پست

    من ز بیم سر نجویم هرگز از دلبر گریز

    چون ز اشک و چهره با من دید سیم و زر گریخت

    کس نجوید غیر او هرگز ز سیم و زر گریز

    کام دل در عشقش از کام نهنگ ار ممکن است

    در نهد ابن یمین تا ناورد سر در گریز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha