به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تا بر حریر ساده کشیدی علم ز صوف
شد شکل یک هلال ز خورشید در کسوف
حسن رخت بسبزه خطت تمام شد
نادر مهی که هست تمامیش در خسوف
سطح سپهر پر شود از ماه و آفتاب
چون نور عارضت رود از روزن سقوف
گر جان چو سایه در پی مهرت روان بود
ز آن خوشتر آیدم گه کند در برم وقوف
باشد بدور حسن تو یکسر نصیب ما
در روزگار هر چه شود واقع از صروف
در حسن یوسفی و عجب آنکه نزد تو
باشد چنانکه نزد سلیمان ز جان صفوف
ابن یمین سپر کند از جان چو بر کشید
از جفن خویش غمزه جادوی تو سیوف
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.