کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا من زبان چو بلبل خوشگو گشوده ام

    گلزار فضل را بصد الحان ستوده ام

    در کسب هر هنر که ز مردی و مردمیست

    کوشیده ام چو منقلب آن شنوده ام

    هر نیمشب بآه دل سوزناک خویش

    زنگ هوا ز آینه دل زدوده ام

    از بهر رنگ و بوی چو زلف سمنبران

    آشفته روزگار و پریشان نبوده ام

    وقت جدال در خم چوکان آسمان

    گوی هنر ز جمله اقران ربوده ام

    در باغ فضل ز آتش طبع چو آب خویش

    همچون خلیل سنبل و ریحان نموده ام

    داند خرد که پایه تخت سخنوری

    بر اوج تاج تارک کیوان بسوده ام

    داماد نو عروس سخن بوده ام و لیک

    رخسار او بناخن حرمان شخوده ام

    ابن یمین مکار بجز تخم نیک از آنک

    من آنچه کشته ام بر از آنسان دروده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha