به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای روی دلربای تو خورشید انورم
پیوسته باد سایه سرو تو بر سرم
بادی که صبحدم بمن آید ز کوی تو
همچون دم مسیح بدو روح پرورم
تا می بیاد چشم و لبت نوش میکنم
نقلی مرتبست ز بادام و شکرم
تر آتشیست لعل لبت ز آب زندگی
من غرق آب دیده از آن آتش ترم
فریاد از آن نگار که چون چشم پر خمار
بیمار وزار کرد بخط مزورم
عمریست تا خیال ترا جسته ام بخواب
تا یکنفس بیاد تو با او بسر برم
اکنون که دید از پس چندین شب فراق
روزیکه گشت دولت وصلت میسرم
ابن یمین حجاب شد اندر میان ما
آیا بود که بی ویت اندر بر آورم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.