ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۷: تا بر حریر ساده کشیدی علم ز صوف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بر حریر ساده کشیدی علم ز صوف شد شکل یک هلال ز خورشید در کسوف حسن رخت بسبزه خطت تمام شد نادر مهی که هست تمامیش در خسوف سطح سپهر پر شود از ماه و آفتاب چون نور عارضت رود از روزن سقوف گر جان چو سایه در پی مهرت روان بود ز آن خوشتر آیدم گه کند در برم وقوف باشد بدور حسن تو یکسر نصیب ما در روزگار هر چه شود واقع از صروف در حسن یوسفی و عجب آنکه نزد تو باشد چنانکه نزد سلیمان ز جان صفوف ابن یمین سپر کند از جان چو بر کشید از جفن خویش غمزه جادوی تو سیوف ابن یمین