کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منم از محنت ایام بدانسان که مپرس

    و آن بدل میرسدم ز آفت دوران که مپرس

    وان که از شست قضا زد ز کمان چرخم

    بیگمان تیر بلا بر هدف جان که مپرس

    من نیم یوسف و از مکر زلیخای جهان

    تا بحدی شده ام بسته زندان که مپرس

    من نه روئین تنم و رستم دستان زندم

    از کمان ستم آن ناوک پران که مپرس

    هر چه ایام بروی آردم از چون و چراش

    زهره دارم که بپرسم شده فرمان که مپرس

    عیب جویان منند ز آنهمه رو و دل من

    از هنر هست بد آنگونه گریزان که مپرس

    دوش گفتم خردا هیچ خبر داری از آنک

    داد چندان فلکم بهره ز حرمان که مپرس

    گفت کای ابن یمین خسته دل از دور فلک

    هست در وادی حرمان چو تو چندانکه مپرس

    هیچ دانی چه کنی قطع نظر کن ز جهان

    تا شود بر تو چنان مشکلش آسان که مپرس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha