به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
سنبل غالیه گون بر گل تر میشکند
ظلمت شام بر انوار سحر میشکند
هر زمان پسته شیرینش که شور شهر است
خنده ئی میزند و نرخ شکر میشکند
هر دمی حسن جهانگیر وی از ابرو و چشم
ساخته تیر و کمان قلب دگر میشکند
تا من از رشته دندانش سخن میگویم
از لطافت سخنم قدر گهر میشکند
میکند بر دل من پیرهن صبر قبا
از سر ناز کله گوشه چو بر میشکند
ناصوابست که آن ترک خطا بی سببی
دل بیمار من خسته جگر میشکند
از می عشق چنان مست شدست ابن یمین
که در خانه معشوق بسر میشکند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.