به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گر بوصل خودم آنماه زمانی بدهد
دل من روح بشکرانه روانی بدهد
آشکارا ندهد بوسه ام از بیم رقیب
کاش باری نکند بوسه روانی بدهد
بتماشای قدش دل بچمن رفت مگر
سروش از قامت او راست نشانی بدهد
ندهم صحبت جانان بهمه ملک جهان
نا سپاس است که جانی بجهانی بدهد
سپر ماه کنم چون زره ارزانکه مرا
غمزه و ابروی او تیر و کمانی بدهد
یکزمان غیبت دل از بر آنماه چکل
نیست ممکن مگر از جانش ضمانی بدهد
حاجب ابروست میان دل و روی چو مهش
یک زمانی ز غمش بو که امانی بدهد
روی او وجه زری میطلبد از عشاق
خواست تا مالش هر یک بقلانی بدهد
کرد اشارت بسوی ابن یمین غمزه او
گفت خوش باش که این وجه فلانی بدهد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.